چشمباداميها در تهران
اسدالله امرايي
بعضي كتابفروشيها در تهران مرجع هستند و خواننده با خيال راحت ميتواند در آنها بچرخد و از خنكاي آن بهره ببرد و كتابهاي جديد را ورق بزند و از زبان فروشندههاي كتابخوانش بشنود. چه كتابهاي خوبي منتشر شده. كتابفروشي نشر رود و آقاي سعيد مقدم، كتابفروشي لارستان و آقاي اصغر طباطبايي و كتابفروشي كتابسراي تنديس و آقاي علي ميرباقري از آن جملهاند. قصد دارم در آينده از اين خادمان نشر بيشتر بگويم كه حق مطلب دربارهشان ادا نشده چنانكه بايد و شايد. مجموعه داستان «در سرزميني ديگر» نوشته شاپور بهيان است كه انتشارات پيدايش منتشر كرده است. شاپور بهيان در ميان اهل ادب بيشتر به عنوان مترجم و منتقد ادبي شهرت دارد. در سرزميني ديگر نخستين مجموعه داستان اوست كه دوازده داستان كوتاه او را در بر ميگيرد. خواهر و برادر، راننده تاكسي تلفني، حرفهاي خصوصي و دگرگوني عناوين برخي از داستانهاي اين مجموعه است. دانش بهيان در ترجمه و آشنايياش با ادبيات جهان كه نكته مثبتي است به مدد او آمده. «مرد گفت دارد يك رمان ميخواند، اما هنوز تمامش نكرده. سوار ماشين زن بود؛ يك زانتياي نوكمدادي. خيلي وقت ميشد با هم در بزرگراه گشت ميزدند. گفت اسم رمان دگرگوني است. البته تغيير عقيده هم ميشود ترجمهاش كرد. از يك نويسنده رمان نو به اسم ميشل بوتور. بعد همان حرفهايي را زد كه معمولا درباره رمان نو ميزنند. به اشيا توجه دارد و حديث حال انسان شيزده امروز است. اما براي آنكه زن دلسرد نشود، خيلي سريع اضافه كرد البته ميشل بوتور چنان آدمها را ساخته، چنان كششي در داستان ايجاد كرده، چنان به درون آدمها نفوذ كرده كه خيال ميكني بالزاك يا پروست ميخواني... .» رمان «شكار و تاريكي» اثر «ادوگاوا رانپو»، نويسنده سرشناس ژاپني را محمود گودرزي ترجمه كرده و انتشارات چترنگ ناشر آن است. گودرزي كتاب را از زبان فرانسه به فارسي بازگردانده است. رانپو از بنيانگذاران ادبيات پليسي در ژاپن است. «روزي فراميرسد كه او ديگر نميتواند فقط به رمان قناعت كند. او كه از دنيا و حقارت آن بيزار بود، در نويسندگي پناهگاهي يافته بود كه در آن شكوه و جلال تخيلش را به نمايش بگذارد و به همين دليل رماننويس شده بود. اما حالا حتي كتابها هم برايش سخت كسالتآور شده بودند؛ با كدام محرك تازه از چنگ ملال ميگريخت؟ جنايت. چيزي جز جنايت باقي نمانده بود. در برابر چشمان خسته او منتظر دنيايي قرار گرفت كه در آن تنها لرزش خوش جنايت باقي مانده بود.» ادبيات ژاپن در ايران همواره ترجمه و منتشر شده است و مترجمان پيگيري داشته است. يوكيو ميشيما، ياسوناري كاواباتا، ريونوسوكه آكو تاگاوا، كنزايورو اوئه و ديگر نويسندگان مطرح اين كشور. در ميان نويسندگان نسل جديد هم ميتوان به هاروكي موراكامي اشتره و كازونو ايشيگورو اشاره كرد. با اين تفاوت كه ايشيگورو به زبان انگليسي مينويسد. مجله همشهري داستان تيرماه هم ويژه ادبيات ژاپن است. شش روز در وين باشكوه اثر يوكو اوگاوا با ترجمه بصير برهاني، قايق تا كاسه با ترجمه آيت حسيني و آهاي بيا بيرون از شينچي هوچي با ترجمه من سه داستان از نويسندگان اين خطه است كه براي نخستينبار آثاري از آنها عرضه ميشود. بخش داستان ايراني مجله هم پربار است. باباجان از هوشنگ مرادي كرماني، رديف آخرآخر از جعفر مدرس صادقي، صداي دريا از علي خدايي، لالا اثر فريبا وفي، در راه محمدرضا بايرامي، ما را زنده ميخواستند محمد بكايي، من و آرمان سيد محمد بهشتي، شب سيوسوم يا حكايت آن به كه در دجله افتاد نوشته رضا مختاري، چرچيل عليرضا محمودي ايرانمهر، احتمال ظالمانه حامد حبيبي، مهماني خانوادگي نسيبه فضلاللهي و نظريه بازي احسان لطفي به علاوه كلي داستان خواندني و درباره داستان كه روزهاي گرم و طولاني تيرماه را كوتاهتر ميكند.