كرسيهاي رياست يك به يك در بريتانيا خالي ميشوند
فرار يا وداع نايجل فاراژ
نايجل فاراژ، سياستمداري كه برخي او را سنتگرا عدهاي وي را پوپوليست و برخي هم او را راستگرايي عاشق جنجالهاي سياسي ميدانند روز گذشته شوك ديگري به انگلستان مبهوت از جدايي از اتحاديه اروپا وارد كرد. فاراژ 52 ساله درست در روزهايي كه حزب استقلال او و آمالهايش براي استقلال انگليس از اتحاديه اروپا پس از 17 سال به ثمر نشسته است در اوج خداحافظي كرد؛ خداحافظياي كه به قول خودش بيبازگشت است و اينبار او مردي است كه پاي وداع با قدرت ميايستد. فاراژ از 17 سال پيش نماينده بريتانيا در پارلمان اروپاست. حضوري كه تا حدودي بيمعنا نيز به حساب ميآيد چرا كه فاراژ سرسختترين سياستمدار مخالف عضويت انگليس در اتحاديه اروپا هم بوده است. «وظيفهام را انجام دادهام، حزب استقلال در شرايط فوقالعاده خوبي است، انگليس را به مردمش بازگرداندم و حالا ميخواهم خودم به زندگيام بازگردم.» شاه بيت سخنان فاراژ در سخنراني مفصلي كه استعفاي وي از رياست حزب را هم در خود جا داده بود، همين جملات بود. فاراژ، سردار كارزار تبليغاتي خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا بود. فرياد كشيد، مشت كوبيد و جاي تمام مدافعان باقي ماندن بريتانيا كه به پيروزي خود در رفراندوم اميدوار بودند، در عين نااميدي جنگيد و كارت سبز خروج انگليس از اتحاديه را بالا برد. 2015 سال اوج سياسي فاراژ بود. حزب استقلال به رياست وي توانست جهشي 10 درصدي را تجربه كند و در پيروزي چشمگير بيش از سه ميليون راي را براي نخستينبار در صندوق انتخاباتي خود انداخت. 2016 نيز سال دروي محصول آن پيروزي بود. حزب استقلال در ردهبنديهاي سياست داخلي در انگليس پس از محافظهكاران در راس و حزب كارگري بود كه در جايگاه دوم ايستاده بود اما قرار گرفتن بر كرسي سوم مانع از اين نشد كه فاراژ شعار استقلال انگليس از اتحاديه را به حاشيه براند. پس از انتخابات سال 2015 با وجود موفقيتهاي كلي حزب اما فاراژ در رقابتهاي براي نمايندگي پارلمان ناكام ماند، پس اعلام كرد كه از رهبري حزب استعفا ميدهد. كمتر از سه روز از خبر استعفاي وي گذشته بود كه كميته اجرايي ملي حزب استقلال دست به كار شد و با اكثريت قاطع به فاراژ گفت: رييس بمان. فاراژ ماند و حزب استقلال بار ديگر شانس خود را در انتخابات ميان دورهاي پارلمان به امتحان گذاشت اما اينبار مانند انتخابات پيشين با اقبال عمومي روبه رو نشد و اين شكست زمزمهها در خصوص نياز حزب استقلال به رهبري جديد و تازه نفس را بلندتر كرد. رفراندومي كه ديويد كامرون، نخست وزير براي تعيين سرنوشت جنجالها در خصوص خروج انگليس از اتحاديه اروپا برگزار كرد، بيشترين كمك را به فاراژ كرد. 52درصد شركتكنندگان در انتخابات به خروج از بريتانيا راي مثبت دادند. حالا فاراژ سنتي و مردي كه انگليس را فقط براي انگليس و نه جزيي از يك كل ميخواست، در اوج ميرود. مردي كه به صراحت لهجه و دلخور كردن رهبران اروپا از خود شهرت دارد از سوي برخي هم حزبيهايش ديكتاتور خوانده ميشود و از سوي عدهاي تفرقه افكن. با اينهمه براي فاراژ تا همين ديروز كه از رياست حزب استعفا داد در به يك پاشنه چرخيده است. فاراژ با وجود استعفا از رياست حزب ميگويد كه همچنان به عنوان نماينده انگليس در اتحاديه ميماند تا بتواند پروسه خروج كشورش از اتحاديه را با سرعت بيشتري پيش ببرد.
فاراژ در حالي رياست حزب را به گزينههاي ديگر تعارف زده است كه دو حزب اول در ساختار سياسي امروز بريتانيا يعني محافظهكار و كارگر با بحران رياست روبه رو هستند. ديويد كامرون، نخست وزير بريتانيا پس از شكست در رفراندوم خروج از انگليس اعلام كرد كه تا پايان ماه اكتبر از قدرت كنار ميرود و كوربين، رهبر حزب كارگر هم در داخل حزب بر سر دو راهي رفتن يا ماندن گرفتار شده است.
برخي تحليلگران مسائل سياست داخلي انگليس ميگويند كه با توجه به مشكلات داخلي در دو حزب كارگر و محافظهكار اكنون حزب استقلال ميتواند قواي خود را جمع كند و فقط به پيروزي در انتخابات محلي فكر نكند. فاراژ در سخنراني آتشين خود براي همهچيز نسخه پيچيد اما در خصوص جانشين خود در حزب اظهارنظري نكرد و تنها گفت كه رييس جديد بايد تا پيش از كنفرانس سراسري حزب در پاييز تعيين شده و كار خود را آغاز كند.
فاراژ كه بهشدت خواهان مبارزه با ورود مهاجران خاورميانهاي به داخل انگليس است اصليترين مسووليت حزب استقلال در چندسال آتي را مبارزه با تفكرها و ارادههايي دانست كه نميخواهند روند خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا را دامن بزنند. بريتانيا از دو هفته پيش هر روز يك شوك جديد را تجربه ميكند. سير تحولات به گونهاي است كه به سختي ميتوان زنجيره اتفاقها را تحليل يا ارتباطي سادهانگارانه ميان آنها ايجاد كرد. به نظر ميرسد كه صحنه سياسي بريتانيا پس از خروج از انگليس به اندازهاي مخوف و مبهم است كه بازيگران اصلي رفراندوم يك به يك از متن به حاشيه ميروند تا كشتي توفاني بريتانيا جدامانده از اتحاديه را سكاندار نباشند. ديويد كامرون، نخستوزير انگليس با استناد به اين حقيقت كه مخالف جدايي بود پس نميتواند در مسير پيش روي انگليس رهبر مناسبي براي اين كشور باشد، ميرود.
بوريس جانسون كه يكي از اصليترين چهرههاي حاضر در صحنه شطرنج گونه خروج انگليس از اتحاديه اروپا بود هم چند روز پيش اعلام كرد كه طمعي براي جانشيني كامرون ندارد و برخلاف انتظارها كانديداي اين پست نشد. روز گذشته هم فاراژ به باقي ماندن در قدرت در روزهاي ابهام بريتانيا «نه» گفت و ترجيح داد كه به زندگي شخصياش بپردازد. اينديپندنت كه نگاه انتقادي به پروسه خروج انگليس از اتحاديه اروپا داشته و دارد ساعتي پس از اعلام خبر وداع فاراژ از رياست حزب استقلال، مطلبي سرشار از كنايه در اين خصوص منتشر كرد. اين رسانه انگليسي در اين خصوص مينويسد: نايجل فاراژ مردي كه تمام فعاليتهاي سياسياش در چند سال گذشته متمركز بر خروج انگليس از اتحاديه بود ناگهان تصميم گرفت كه ديگر كاري به كار اين استقلال البته پس از تحقق آن نداشته باشد. چرا اصلا بايد كاري هم داشته باشد؟ حالا كه استقلال كليد خورده است چرا وي بايد دستان خود را با جزييات اجرايي آلوده كند؟ او رييس حزب استقلال بريتانياست و نه مسوول تعيين مسير براي بريتانيا پس از استقلال. كامرون، جانسون و فاراژ هر سه مسوول آينده مبهمي هستند كه براي انگليس رقم خورده است. امروز روايت ما صحنه فيلم سينمايي است كه در آن تعدادي بچه مدرسهاي روي دوچرخه با پرچمهايي مزين به عكس فاراژ با وي در حالي كه در افق محو ميشود، خداحافظي ميكنند. كامرون رفت، جانسون رفت، فاراژ رفت و بريتانيا به شكل جزيرهاي تنها ماند.