آرامش ملتها در گرو مذاكرات منطقهاي
فريدون مجلسي
تحليلگر ارشد مسائل منطقه
ديروز بغداد براي چندمين بار هدف انفجارهاي فاجعهآميز در بازار و قتل 176 نفر و 180 زخمي شد. خبر منتشر شد، اما جهاني كه از فجايع مشابه با قربانيان بسيار كمتر زماني كه در سرزمينهاي غربي رخ ميدهد به خروش ميآيد و ابراز همدردي و سفر سران كشورها را با آيينهاي گوناگون گل و شمع در پي دارد، هنگامي كه فاجعه مشابه در بغداد، يا در كابل و هرات و مزار شريف و كويته و دمشق و بيروت و بنغازي و قاهره و سينا و حتي در استانبول و آنكارا رخ ميدهد واكنشي رقيق نشان ميدهد. گويي در خانه همسايه اتفاقي افتاده باشد كه مايه تاسف است، اما خدا را شكر كه تركش آن به ما نخورد. گويي به شيوه بسيار غربي بگويند: «باعث تاسف است، اما مساله خودشان است!» پدرخواندگان ديروز پدركشتگان امروزند. زماني كه جنگ سرد غرب و كمونيسم به داغترين اوج خود در ويتنام رسيد و سپس صحنه را به افغانستان منتقل كرد جنگ نيابتي نهايي با اشغالگران شوروي به عهده داوطلبان افغاني و عربي واگذار شد. مجاهداني كه بسياري از آنها تسليحات اصلي خود را از تعصبات وهابي خود كسب ميكردند كه در جنگ با كفار، كه شيعيان را نيز در شمار آنان هدف جنايات بيشمار خود قرار دادهاند، و چنين بود كه بنلادن، مهندس جوان تحصيلكرده امريكا و از ثروتمندترين خاندانهاي مقاطعهكار عربستان سركردگي رزمندگاني را زير نام القاعده بر عهده گرفت. در لواي امريكا و با حمايت عربستان. وقتي شوروي مستاصل و گريزان شد، امريكا كه به هدف خود رسيده و شوروي را به زانو درآورده بود، به گفته خانم كلينتون، دستان خود را شست و معركه را ترك گفت. به انتظار فروپاشي شوروي نشست. اما القاعده كه به فروپاشي شوروي كمك كرده و پيروز شده بود، اكنون با اتكا به نفس بيشتر به كمك حاميان منطقهاي، عربستان و پاكستان، به برنامههاي جاهطلبانه ديگري براي برپاداري امارتي اسلامي در افغانستان ادامه داد. پس از پيروزي اوليه مجاهدان، كه بيشتر مجاهدان فارسيزبان شمالي بودند، به تحريك عربستان سر ناسازگاري ساز كردند. نخست سپاه شمال را منحل و افغانستان را بيدفاع باقي گذاشتند، سپس دولتهاي ضعيف را كوبيدند و نهايتا سپاهي به نام طالبان در پاكستان تشكيل دادند و شتابان بيشتر بخشهاي افغانستان را گرفتند و حكومتي سياه از نوع همين داعشيان امروزي رقه و موصل برپا كردند. اگر سربريدن را نشان افتخار اين گونه حكومت بدانيد، ديپلماتهاي ايراني در مزار شريف در شمار نخستين كساني بودند كه گرفتار دام ننگين آنان شدند، زيرا هم شيعه بودند و هم فارسيزبان. افغانستان طالبان جولانگاه القاعده شد. مارهاي در آستين پرورده امريكا در 11 سپتامبر 2001 با آن حركت شگفتآور، يكي از بزرگترين فجايع تاريخي را در آن كشور رقم زدند. چهار هواپيماي مسافري با بيش از هزار مسافر برجهاي دوقلوي مركز تجارت جهاني در نيويورك و ساختمان پنتاگون در واشنگتن را در عملياتي انتحاري در هم كوبيدند، و هواپيماي چهارم كه عازم كاخ سفيد بود ساقط شد. عملياتي كه بسسياري از ما منظر زنده آن را با دهان باز بر صفحه باز تلويزيونهاي خود ديدهايم و خاطرهاي تلخ و فراموشناشدني از آن فاجعه در اذهان خود داريم. نقطه عطفي در رفتارهاي جهاني. خشم امريكا و واكنش غيراخلاقي و زورمدارانه پرزيدنت جرج بوش پسر كه گفت در آن مبارزه «هركه با ما نيست، بر ماست» و چنين بود كه جنگي بزرگ آغاز شد كه نخست دولت طالبان را در افغانستان و سپس دولت پليد صدام حسين را در عراق در هم شكست، و ايران را نيز با ناسپاسي بسيار همراه با كره شمالي و عراق صدامي محور شرارت ناميد. اما در عمل آغازگر ناآراميها و شرارتها و ترورهايي شد كه دامنه آن تا به امروز ادامه داشته است و قربانيان بيشتري ميطلبد. اكنون اسراييل كه خود را با جهان عرب و خصوصا سوريه و مصر و فلسطين مواجه ميديد، اكنون در كناري نشسته و شاهد آن است كه چگونه عربستان با فريب تركيه و با حمايت از همان اشرار كه اينك نام خلافت اسلامي برخود نهاده است به سوريه و عراق يورش آوردند و رقه و موصل را گرفتند. عربستان رسما در يمن و بحرين وارد جنگ شد، و اسراييل نقش نظارهگر را بر عهده گرفت و ديگران را به سوي ايران كيش ميدهد. اما منطقه خسته است. اروپاييان نيز تاب پناهندگان بيشتري را ندارد. تركيه كه چهار نعل در شاهراه توسعه اقتصادي و اجتماعي پيش ميراند با ورود به جاهطلبيهاي عربستاني خود را بيجهت ناآرام و منزوي كرده و خسارت بسيار ديده است. امريكاييها چه در خاك خود و چه در بنغازي و ديروز در مقابل كنسولگري خود در رياض ضربه خوردهاند. روسها براي حفظ منافع ديرين خود و براي به فراموشي سپردن دخالت نظامي در كريمه، رسما به جنگ سوريه پيوستند. ايران تدريجا نيز حضور پررنگتري داشته است. عربستان هم به صلح نياز دارد. بايد راهها گشوده شود. سرانجام دوران افول داعش در عراق فرا رسيده است. جنگ يمن نه يك هفته كه بيش از يك سال به درازا كشيده و عربستان را مستاصل كرده است. در سوريه نيز دولت رسمي آن كشور داعشيون و همدستانشان را در برخي جبههها به عقب رانده و نيروهاي معارض مدني نيز توقعاتي دارند كه بايد مذاكره شود. اكنون روسها ظاهرا با سازشي با غرب از دخالت خود كاستهاند. دولت عراق تثبيت شده و عازم موصل است. دولت سوريه نيز استقرار بيشتري يافته است. اكنون حاميان غربي معارضان مدني بايد به آنان بقبولانند كه با گرفتن امتيازاتي سازگاري نشان دهند وگرنه محروم خواهند ماند. داعش و گروههاي افراطي آخرين زبانههاي جاهلانه و قبيلهاي هستند كه تسليم تحولات فرهنگي منطقه و جوامع خود نشدهاند، اما نفرتي را كه از سوي مردم شاهد آن بودهاند برايشان درس بزرگي بوده است. اكنون مردم منطقه از سطح علمي و فرهنگي بسيار بالاتري نسبت به 30 سال پيش برخوردارند و سزاوار برخورداري زندگي بسيار بهتري در شرايطي صلحآميزند. بر همه دولتهاي منطقه است كه آماده شوند و با مذاكره واقعي و دادن و ستاندن امتيازاتي آرامش مردم را به آنان بازگردانند.