كنش ناخوشايند را با واكنش ناخوشايند جواب ندهيم
نازنين متيننيا
دقيقا در صبحي كه خبر توقيف روزنامه توهينكننده به بازيگران سينما منتشر شد، شهاب حسيني بازيگر هميشه آرام و مودب ايراني، در پست اينستاگرامي با لحني غيرعادي و متفاوت از توهينكنندگان به اهالي سينما ميخواهد كه اهالي سينما را رها كنند و به همكيشان خود داعش بپيوندند. واكنشي عصباني كه به سرعت ديده شد و اكثريت زيادي از اهالي سينما و كاربران فضاي مجازي از ديدن آن خوشحال شدند و حتي نوشتند: «بهترين جواب به توهينكنندگان». خشم عمومي از واژهاي ناشايست و ناخوشايند، اينچنين سرازير شد تا بهترين مصداق براي اتفاقهاي پيش آمده «زدي ضربتي، ضربتي نوش كن» شود. اتفاق ناخوشايندي كه در يك نگاه ساده، خوشبينانه و گذرا چندان مهم به نظر نميرسد، اما وقتي كمي دقيقتر شويم و به جزيياتش نگاه كنيم؛ بازهم از واكنشهاي عصبي، بدون ملاحظه و ناخوشايند اجتماعي خبر ميدهد كه در مقابل كنشهاي عدهاي اقليت، منطق و منافع اجتماعي را از ياد ميبرد. شهاب حسيني يك بازيگر بزرگ است، چهرهاي محبوب و دوستداشتني كه در علم جامعهشناسي از او به عنوان عضوي از اعضاي گروه مرجع جامعه صحبت ميكنند و توصيه ميكنند براي اصلاح هر اتفاقي در جامعه بايد از آنها كمك گرفت. حسيني هميشه مودب و موقر اما، يك انسان است. آدمي كه عصباني ميشود و ممكن است اين عصبانيت ناشي از توهين به سينماگران، آنقدر آزارش بدهد كه دست به نوشتن چنين اعتراضي بزند و يكنفر هموطن را «همكيش داعش» بخواند. منصفانه نگاه كنيم عصبانيت قابل درك است اما واكنش و پشتبند آن حمايتهاي از راه رسيده، توجيه ندارد. آدمهاي معمولي در خلوت صفحات اينستاگرام و فيسبوك و توييتر خود با مخاطبي زير صد نفر، تاثيرگذاري چنداني ندارند، اما وقتي بازيگري با مخاطب ميليوني نمايشي از واكنشي ناخوشايند ارايه ميدهد، ساده گذشتن از كنار چنين اتفاقي همان عواقبي را دارد كه اين روزها در فضاي مجازي درگير آن هستيم. مخاطب ياد ميگيرد كه هرجا ناخوشايندش بود وارد معركه شود و اعتراض ناخوشايند كند و حالا در ظاهري متفاوت اما در باطني شبيه به هم، همان راهي را برود كه نويسنده توهينكننده به اهالي سينما رفته است. نتيجه چنين درگيريهايي جز آموزش و تاكيد به همان ناهنجاريهاي قبلي و فرصت ندادن به قانون براي مواجه با ناهنجاري اجتماعي نيست. حالا كه قانون همراه سينماگران شده، حالا كه يكبار راهي براي يك رفتار مدني و درست وجود دارد و مسيرها بسته نيست، حيف است كه چهره بازيگري محجوب و دوستداشتني به سخني متفاوت از آنچه نيتش را دارد و صرفا به بهانه عصبانيت، خدشهدار شود. شهاب حسيني و بقيه اهالي سينما بارها و بارها ثابت كردهاند كه همراه و همنفس با مردم جامعه خود هستند و اين نوشته تنها تلنگري است براي ادامه مسير اصلاح جامعهاي كه نيازمند هنرمندانش است و نيازمند درك بالا و هوشياري به موقع آنها به وقت عصبانيت و دلشكستگي.