• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3594 -
  • ۱۳۹۵ دوشنبه ۱۸ مرداد

نگاهي به مجموعه شعر «من قصد كرده‌ام كه مي‌آيي شايدتر از هميشه»

يك انتزاع عاشقانه

محمد مهاجري

ريشه هر شعر مانايي را بايد در ريختار زباني آن شعر جست‌وجو كرد. و اين مستلزم زيست شهودي شاعر با جهان پيرامون خويش است. اين گزاره براي ورود به دنياي شعري شاعري كه متعلق به دهه 70 است مي‌تواند يك دستاويز درخور باشد. چراكه از ميان انبوه شاعراني كه در دهه 70 به جامعه شعري ايران معرفي شدند تنها تعدادي توانستند به حيات شعري خود ادامه دهند و تا اين سال و دهه‌اي كه در آن هستيم همچنان در شعر خود شاعري كنند و غياب خود را با انتشار كتاب‌هاي تازه انكار كنند. از اين ميان، محمد آشور يكي از آن شاعران است؛ شاعري كه تاكنون با انتشار شش مجموعه شعر توانسته است رد درستي از خود در دفتر شعر امروز ايران بر جاي بگذارد.
محمد آشور در سال 1380 با انتشار مجموعه شعر «اين همه رد پاي تو تا كجاست كه مي‌رود » خودش را به جامعه شعري ايران معرفي كرد. «خيس حرف‌هاي دوباره‌ام » « من اينم از خودم – درست شنيدي » «‌يك سيب در سه ديس » و « نت‌ها به ريل » از ديگر آثار اوست. اما مجموعه «من قصد كرده‌ام كه مي‌آيي، شايدتر از هميشه» كه به تازگي توسط نشر شاني منتشر شده است در برگيرنده گزينه عاشقانه‌هاي آشور است. اين مجموعه كه در 126 صفحه منتشر شده شامل 72 شعر است كه شاعر، كانون محتوايي همه اين شعرها را در عاشقانه بودن آنها قاب گرفته است. «اينكه تو را دوست داشته باشم و اينكه تو من را / جداي از اينكه هر كدام چه‌قدر و چرا / خودش براي خودش عالمي است / اينكه قد دوست داشتن خود را با تو اندازه بگيرم / كه مي‌گيرم / آنكه هر روز روزهاي با تو را برگردم به پشت سر نگاه كنم / كه مي‌كنم / و اينكه... و آنكه... خودش براي خودش عالمي است.»
اما عاشقانه‌هاي اين مجموعه با آنچه در ذهن مخاطب از مفهوم عشق وجود دارد چندان كه بايد، هم‌آواز نيست. يعني مخاطب در مواجهه با اين عاشقانه‌ها درمي‌يابد كه اينجا خبري از كليشه‌هاي رايج درباره عشق نيست. حتي مي‌شود با اندكي حوصله در اين شعرها، پرده از نگاه آشوبي آشور برداشت: «انداختند/ تك‌درختي را/ كه مرا به ياد تو مي‌انداخت/ ديگر تمام تو خط خورده از بهار/ انگار از ياد برده‌ام تبري را/ كه در دست‌هاي من چه مي‌كند؟!»
با در نظر گرفتن هواي ابري همه شعرهاي اين مجموعه شايد بتوان گفت كه محمد آشور در گزينش اين شعرها گويي به عمد دست به انتخابي محتوايي زده است و بيشتر به مضمون شعرها توجه داشته تا شكل و ساختمان آنها. در حالي كه وي از همان نخستين مجموعه‌ شعري كه منتشر كرده همواره دغدغه فرماليسم و ساختار زباني شعر را داشته است و محتواي شعرهايش هميشه قرباني ريختار شعرهايش بوده‌اند. اما در اين مجموعه او براي نخستين بار تجربه‌اي موازي با آنچه تاكنون داشته را در پيش گرفته است كه از حيث بيان محتوايي انديشه شاعر، بايد گفت بسيار هم قابل ستايش است. چرا كه روح اين دفتر مي‌تواند در تلطيف نگاه مخاطب نسبت به دريافت‌هايي كه از دفترهاي پيشين شاعر داشته است تاثير بسزايي بگذارد.
يكي ديگر از برجستگي‌هاي اين مجموعه، ارايه تصاوير انتزاعي از موقعيت‌هايي است كه مي‌شود گفت شاعر با توانايي به سراغ آنها رفته است؛ موقعيت‌هايي كه بار بازي‌هاي تصويري آن بر حال و هواي حسي و عاطفي آنها برتري دارد. البته اين موضوع براي مخاطب حرفه‌اي شعر مي‌تواند مفهوم داشته باشد و ‌اي بسا شايد مخاطب عام حتي از ديدار اين تصاوير عاجز باشد، يا اينكه براي توجيه عدم ارتباط خود با اين نوع نگرش، با به زبان آوردن همان عبارت كليشه‌اي معروف «خب كه چي؟! » از كنار آن بگذرد.
در پايان بايد گفت؛ « من قصد كرده‌ام كه مي‌آيي، شايدتر از هميشه » تافته‌اي جدا بافته از ديگر آثار آشور است كه مي‌تواند عامل پيوند مخاطب عام با اشعار اين شاعر خاص باشد. و شايد آغازي تازه نيز براي خود شاعر باشد كه در فرداي شعرهاي هنوز نسروده‌اش، نيم‌نگاهي هم به مخاطبان « من قصد كرده‌ام كه مي‌آيي، شايدتر از هميشه » داشته باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون