دانشگاه فرهنگيان و برند علوم تربيتي
محمد داوري
كارشناس ارشد مديريت آموزشي
ايده تشكيل دانشگاه فرهنگيان از هر كسي يا جرياني باشد به طور كلي قابل دفاع به نظر ميرسد اينكه يك دانشگاهي به طور متمركز و تخصصي مسووليت تامين نيروي انساني به طور كلي و تربيت معلم به طور ويژه براي نظام آموزشي عمومي كشور را برعهده داشته باشد، ايده مطلوبي است چراكه انتظار اوليه از اين دانشگاه تامين نيروهاي كيفي و كارآمد و جذب و تربيت استعدادهاي كشور براي ارتقاي كمي و كيفي نظام آموزشي است.
تاسيس دانشگاه فرهنگيان ميتوانست و ميتواند مركز ثقل علمي و مهارتي براي تامين نيروي انساني آموزش و پرورش باشد به شرط آنكه اين دانشگاه درمرحله نخست در ساختار و محتوا و روش بتواند در سطحي ظاهر شود كه مدعي برتري در دو بعد دانش و مهارت در راستاي علوم و فنون تربيتي باشد، سه ضلعي ساختار، محتوا و روش به اين سادگي هم حاصل نخواهد شد، مگر به ياري انديشمندان حوزه علوم تربيتي كه صاحب اعتبار علمي در سطح جهان هستند. انديشمنداني كه متاسفانه در كشور ما به حاشيه رانده شدهاند و نظام آموزشي ما تاكنون بيش از آنكه متكي به دانش و مهارت علوم تربيتي باشد بيشتر متاثر از سليقهها و ارادههاي سياسي و غيرعلمي و غيرحرفهاي بوده است. دانشگاه فرهنگيان با جذب و به كارگيري اساتيد معتبر ميتواند اتاق فكر نظام آموزشي ما باشد، كرسيهاي اين دانشگاه بايد در تعامل با اساتيد، انديشمندان و محققان و دانشگاههاي معتبر جهاني از دستاوردهاي نوين علوم تربيتي بهرهمند شوند، هيات علمي اين دانشگاه بايد در سطحي باشد كه نظامهاي آموزشي و تاريخچه اين نظمها را بشناسد و در رويكردي جامعنگر تسلطي همهجانبه به تجربيات و دانش بشري در اين حوزه داشته باشد.نهادهاي فرادست مانند شوراي عالي انقلاب فرهنگي و شوراي عالي آموزش و پرورش در تعيين سياستهاي كلان و اهداف و كاركردهاي اين دانشگاه نبايد چارچوبهاي محدودكننده قرار دهند و اساسنامه اين دانشگاه نبايد شرايط بروكراتيك اداري كه مغاير با روح يك محيط دانشگاهي است را بر اساتيد، دانشجويان و پرسنل اين دانشگاه تحميل كند چرا كه در اين صورت ديگر نام اين نهاد يا دستگاه نميتواند دانشگاه باشد. علوم تربيتي در هزاره سوم پشتوانه قوي از تجربيات بشري دراختيار دارد كه سرشت و سرنوشت هر جامعهاي به خوبي بسته به اينكه چقدر به واقعيتهاي حاصل از پژوهشهاي علوم تربيتي تن دادهاند متفاوت ميباشد.
با نگاهي گذرا به تفاوت كشورهاي توسعهيافته با ساير كشورها به خوبي درخواهيم يافت كه رمز و راز توسعه همهجانبه و پايدار برخورداري از يك نظام آموزشي كارآمد متكي بر دانش و فنون تربيتي است؛ يعني همان بستري كه گرانترين كالا يعني انديشه و مهارت را براي جامعه به ارمغان ميآورد و همان مسيري كه مبناي توسعه را توسعه انساني قلمداد ميكند و ساختمان توسعه را بر اين ستونها استوار ميسازد. دانشگاه فرهنگيان به شدت نيازمند تجديدنظر در رويكردها، كاركردها و عملكرد خود است تجديدنظري كه ضرورت دارد به محك علوم تربيتي گذاشته شود تا مشخص شود چقدر حاكميت ايدئولوژي و سياست و رويكرد دستوري اين دانشگاه را از سير واقعي كه همان تربيت نيروي داراي دانش و مهارت و كارآمد براي نظام آموزشي است فاصله گرفته است، فاصلهاي كه بايد از آن كاسته شود تا اين دانشگاه برندي باشد در حوزه علوم تربيتي و مرجعي باشد براي ساير دانشگاههاي كشور.
براي تبديل شدن اين دانشگاه به برند داخلي و قابل رقابت با برندهاي خارجي در ساير دانشگاهها اساتيد برجستهاي در حوزه علوم تربيتي داريم كه دانشگاه فرهنگيان بايد انگيزه لازم را براي جذب آنها ايجاد كند.