• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3616 -
  • ۱۳۹۵ شنبه ۱۳ شهريور

يک فرصت خوب براي «ديپلماسي فرهنگي» ما

علي شكوهي

تازه دولت دکتر روحاني کارش را آغاز کرده بود که يک پيشنهاد فرهنگي خوب در زمينه‌اي خاص مطرح شد که نيازمند تامل و توجه بود. آن پيشنهاد را جناب «علي‌محمد مودب» در نقد و بررسي کتاب خودش مطرح کرده بود و مضمون آن گلایه از مدیران فرهنگی قبلی بود که به يکي از مهم‌ترين حوزه‌ها يعني «ديپلماسي فرهنگي» کم‌توجه بودند. وي گفته بود: «ما شاعران و نویسندگان افغان را به‌راحتی از دست می‌دهیم. وقتی آنها به سن رشد و استادی می‌رسند، از ایران به اروپا می‌روند و این به دلیل عدم وجود سازوکار مناسب برای ماندن آنها در کشور است. آنها ترجیح می‌دهند در ایران باشند ولی هیچ قانونی برای پناهندگی آنها وجود ندارد. باید امتیاز شهروندی برای نخبگان ادبی افغانستان در نظر گرفته شود.» وي سپس به مدیران جدید فرهنگی پیشنهاد کرد که «شورایی تشکیل شود تا به افراد برجسته افغانستان امتیاز شهروندی ایرانی داده شود. حضور هنرمندان افغان در ایران زمینه خوبی برای کمک به جهان زبان فارسی است.» بنده در همان مقطع در يکي از روزنامه‌ها از اين پيشنهاد دفاع کردم زيرا معتقد بودم که سه کشور ایران، افغانستان و تاجیکستان در حوزه تمدنی و فرهنگی مشترک قرار داشته و با محوریت زبان فارسی به جهان فرهنگی واحدی تعلق دارند. دین و پیشینه تاریخی مشترک نیز علاوه بر زبان، مردم این کشورها را به یکدیگر پیوند می‌زند و باید اذعان کرد که منافع ملی دولت‌های این کشورها نیز به یکدیگر بسیار نزدیک است. بر این اساس، طی سال‌های گذشته این هدف در دستور کار مسوولان ایرانی قرار گرفت که مردم و به‌خصوص اندیشمندان این سه ملت و کشور را بیش از گذشته به همدیگر نزدیک کنند و با تکیه بر زبان، فرهنگ، تاریخ و دین مشترک، قدرت فرهنگی مشترکی را برای مقابله با فرهنگ‌های مهاجم و برای تعامل با جهان پدید آورند. در این زمینه کارهایی هم صورت گرفت اما طبعا هنوز در آغاز راه قرار داریم و باید گام‌های سنجیده زیادی برداشته شود تا احساس واحد بودن در میان مردم هر سه کشور شکوفا شود و رشد کند. در طول جنگ افغانستان، میلیون‌ها افغانی در ایران ساکن شدند و در حالی که مردم ما هم با مشکلات عدیده‌ای مواجه بودند اما مهاجران افغانی را در کنار خود جای دادند تا مرهمی بر رنج و درد آنان باشند. با این وصف، انتظار می‌رفت که نخبگان افغانی در صورت تمایل بتوانند شهروند ایرانی باشند چرا که این امر فرصتی برای ایجاد نزدیکی و پیوند عمیق‌تر میان دو ملت و امکانی برای رشد و ارتقای فرهنگی کشور ما بود. به هر دلیل، این اتفاق نیفتاد و هنوز در محافل مختلف با نخبگان فرهنگی و ادبی افغانی مواجه می‌شویم که به‌رغم تمایل‌شان به پذیرش شهروندی کشور ما و دست‌کم دریافت امکان اقامت دايم در ایران، دچار زحمتند و خود را بیگانه احساس می‌کنند و آرامش لازم برای انجام رسالت فرهنگی خود را ندارند. پیشنهاد مذکور یعنی تشکیل شورایی کارشناسی برای اعطای امتیاز شهروند ایرانی به نخبگان و فرهیختگان افغانی و حتی چهره‌های برجسته ادبی و هنری و فرهنگی تاجیکستان، هند و پاکستان که در «جهان زبان فارسی» زندگی می‌کنند، فرصتی برای گسترش ارتباطات فرهنگی ملت‌ها و عاملی برای تامین منافع ملی درازمدت و اهرمی برای بسط نفوذ ایران و ارزش‌های مورد قبول آن در سطح جهانی است. این امر هنگامی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که به تلاش کشورهای اروپایی و امریکا برای جذب این افراد توجه نشان دهیم. به رغم اینکه جمهوری اسلامی در هنگام جنگ داخلی افغانستان برای پذیرش آوارگان این کشور، بیشترین هزینه را پرداخت اما متاسفانه به خاطر سوءتدبیر و بی‌برنامگی مسوولان، نتوانست از این فرصت برای تامین منافع ملی کشور به بهترین نحو بهره بگیرد. به همین دلیل شاهدیم که توطئه بیگانگان در تحریک احساسات ضدایرانی در بخشی از مردم افغانستان موثر افتاده است. برای جبران این نقیصه و برای ایجاد پیوند جدی میان اهل فرهنگ این سه کشور، اجرایی کردن این پیشنهاد، دست‌کم در مورد چهره‌های برجسته افغانی، می‌تواند گامی سنجیده باشد. ما اميدواريم که دولت دکتر روحاني براي دوره بعد هم بماند و کارهاي ناتمام خودش را به سامان برساند ولي در آخرين سال فعاليتش در اين دوره بجاست در اين زمينه با حساسيت بيشتري مواجه شود. در اين باره مي‌توان ساختاري را در نظر گرفت که در آن سهم نهادهاي فرهنگي بيشتر از سهم نهادهاي سياسي و امنيتي باشد زيرا تصميم‌گيري در اين زمينه نيازمند نگرش فرهنگي است والا با حاکميت نگاه امنيتي يا حقوقي صرف به سرعت به راهکاري مناسب نخواهيم رسيد. براي اين امر مي‌توان به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي تکيه ويژه داشت و با توجه به حوزه فعاليت اين سازمان، پيشنهادهاي اوليه در اين زمينه را فراهم کرد. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي در واقع در صف مقدم فعاليت‌هاي مرتبط با «ديپلماسي فرهنگي» کشورمان قرار دارد و بيش از ديگر نهادها با انديشمندان و فرهنگيان و ادبا و شاعران کشورهاي همزبان مرتبط است و مي‌تواند از اين ارتباط‌ها براي ارزيابي درخواست‌هاي اينچنيني استفاده کرد. قدرت واقعي هر کشوري را در هاضمه قدرتمند فرهنگي آن بايد جست‌وجو کرد و ظرفيتي که براي جذب نخبگان کشورهاي ديگر دارد. هر حکومتي از اين شرايط برخوردار نيست و ايران کنوني از اين منظر بسيار وضعيت خوبي دارد. اسلام، تشيع، تمدن و فرهنگ ايراني، زبان فارسي، تنوع قومي و زباني و مذهبي، انديشمندان و چهره‌هاي فرهنگي بزرگ از جمله ظرفيت‌هايي هستند که در اختيار سياستمداران ما قرار دارند تا بتوانند با بهره‌گيري از آن به طراحي يک «ديپلماسي فرهنگي» کارآمد مبادرت کنند و از آن براي تامين منافع ملي کشورمان در درازمدت بهره بگيرند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون