• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3627 -
  • ۱۳۹۵ شنبه ۲۷ شهريور

ميانه ميدان هم بد نيست

نازنين متين‌نيا

واقعيت اين است؛ اين روزها كه موعد اكران فيلم «فروشنده» است، نمي‌تواني از فيلم ايراد بگيري. نمي‌تواني حرفي بزني كه در جهت مخالف دوستداران فيلم باشد. اگر در جمعي باشي و مثلا بگويي: « فروشنده را دوست نداشتم» يا «به نظرم فيلم خوبي نبود» و... مطمئنا آدم‌هاي زيادي پيدا مي‌شوند كه مقابلت بايستند و در بحث چالش‌برانگيز تند و تيز مي‌شوند كه «نبايد اين حرف را بزني» و از تو مي‌خواهند بپذيري اصغر فرهادي هر فيلمي مي‌سازد، شاهكار و درخشان است و اگر به نظرت شاهكار نمي‌آيد، دليلش بي‌سوادي تو از سينماست و نه اصغر فرهادي و فيلمش.  
اوضاع براي اصغر فرهادي هم چندان خوب نيست، كارگردان در گفت‌وگويي اعتراف كرده كه آنقدر دستش رو شده و مردم مي‌شناسندش و آنقدر سطح توقع از او بالا رفته كه هر بار نوشتن و ساختن يك فيلم براي او سخت‌تر مي‌شود. تنها فرهادي در اين قصه شريك نيست؛ فرهادي نزديك‌ترين مثالي است كه مي‌شود براي اين اتفاق زد. براي اتفاقي به نام طرفداري‌هاي چشم‌بسته و توقع‌هاي بيش از اندازه در فرهنگ كلي ما ايراني‌ها. در فرهنگ دسته‌جمعي ما همه‌چيز يا صفر است يا صد. ميانه‌وري در نظرات و برخوردها و خواست‌هاي ما معنايي ندارد. اگر اصغر فرهادي اسكار گرفته، ديگر همه‌چيز براي ما طرفدارانش تمام مي‌شود. از نظر ما او كارگردان درخشاني مي‌شود كه نه خودش حق دارد فيلم شاهكار نسازد و نه كسي حق دارد كه بگويد فرهادي مي‌تواند فيلم متوسط داشته باشد و... در فرهنگ كلي ما همه‌چيز را در چارچوب ايده‌آل مي‌گذاريم و هر واكنشي را خارج از اين چارچوب نمي‌پذيريم. مي‌خواهيم همه‌چيز براساس همان حكم كلي اوليه صادر شده باشد و ديگر هيچ. كاري هم با اثرات چنين رفتارهايي نداريم و حواس‌مان نيست كه اين نگاه صفر و صدي نشسته در تمام اتفاق‌ها و جريان‌هاي اجتماعي، چطور تبديل به يك مشكل و بحران بزرگ‌تر مي‌شود. واكنش‌هاي تند و تيز و متهم‌كننده باعث مي‌شود تا آدم‌ها در مراودات ديگر خودشان نباشند. باعث مي‌شود تا آدم‌ها براساس نظر كلي جمع و آن‌چيزي كه ديگران همه با هم هم‌نظر هستند، خودشان را نمايش دهند تا راحت‌تر پذيرفته شوند و زندگي راحت‌تر بگذرد. فرهنگ‌ كلي ما را وادار مي‌كند كه خودمان نباشيم، نمايشي از خوش‌آمدن‌ها و خوش‌‌نيامدن‌هاي جمعي شويم تا در جمع پذيرفته باشيم. در چنين فرهنگ نشسته در متن جامعه، آدم‌ها نه‌تنها روز به روز از خود دورتر مي‌شوند كه حتي تصويرهاي اشتباه از خود به جاي مي‌گذارند. تصويرهايي كه در خلوت ممكن است كاملا مخالف از آن چيزي باشد كه مي‌بينيم و در نهايت به تعجب مي‌رسيم و اين نتيجه كه «هيچ‌كس سر جاي خودش نيست.» سررشته چنين روزگاري و سرنوشت آدم‌هايي كه ما هستيم با همين فرهنگ ناهنجار كلي در خطر است؛ ناهنجاري‌اي كه از ايده‌آل‌گرايي بي‌دليل و غيرواقعي ريشه مي‌گيرد و نه ربطي به حكومت و دولت دارد و نه اتفاق‌هاي ديگر. اينجا ديگر خود ما هستيم كه در رياكاري، دوچهره بودن، دروغ و تزوير كلي يك جامعه دخيل شده‌ايم و مي‌خواهيم آدم‌ها خودشان را آن‌طوري نشان دهند كه ما دوست داريم و نه آن‌طور كه هستند. ما آدم‌هايي كه در اين جامعه زندگي مي‌كنيم و بايد اجازه دهيم، آدم‌هاي اطراف ما بدانند كه مي‌توانند نظري مخالف جمع داشته باشند و قرار نيست همه شبيه هم، موافق و مخالف جريان‌ها و اتفاق‌ها باشيم و گاهي ميانه ميدان ايستادن هم بد نيست.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون