چيزهاي وزارت ارشاد
سيد علي ميرفتاح
نميدانم خبرهاي مربوط به وزارت ارشاد، اين شايعات مربوط به استعفاي وزير ارشاد، عليآقاي جنتي، راستند يا دروغ. مشاور رييسجمهور گفته نه تكذيب ميكنم نه تاييد. كه به عبارتي معنياش اين است كه هم تاييد ميكند و هم تكذيب. حتي امروز از چند نفر شنيدم كه يكي از گزينههاي احتمالي خود او - يعني حسامالدين آشنا- خواهد بود. سخنگوي وزارت ارشاد هم يك چيزهايي گفته كه اگر نميگفت بهتر بود. با اين همه مطمئنم كه اخبار هرچه هستند بهره زيادي از حقيقت دارند. تا نباشد چيزكي مردم نگويند چيزها. در اين مدت چيزهاي وزارت ارشاد آنقدر زياد شده كه كسي نميتواند جلويش را بگيرد. مومن از يك سوراخ دوبار گزيده نميشود، اما ظاهرا وزارت ارشاد، قضيهاش فرق ميكند. هم دولت هاشمي و هم دولت بعد از هاشمي و هم دولت روحاني در برابر يك سناريو يك عكسالعمل نشان دادند: عقبنشيني. هاشمي عقبنشيني كرد حق داشت. او براي خودش ماموريتهايي مهمتر از ارشاد قايل بود. او مشغول سد و فولاد و نفت و اقتصاد شد و ارشاد را گذاشت براي رقبا. دولت بعدي هم معلوم بود كه از همان روز اول پاشنه آشيلش وزارت ارشاد است. در دولت فعلي هم معلوم بود كه ارشاد بيش از ساير بخشها در معرض خطر است... آنقدر سخنراني كردند و كنسرتها را به هم زدند و حرف وزير را زمين گذاشتند كه عملا چارهاي جز استعفا نگذاشتند. اما اگر استعفا درست باشد چه اتفاقي ميافتد؟ آيا قرار است دولت جايگزين علي جنتي، در اين لحظه حساس كنوني «آس» رو كند و همه را به حيرت وادارد؟ آيا اين دولت هم مثل اسلاف خود - براي گريز از هزينههاي سنگينتر- عقبنشيني ميكند و از صرافت ارشاد ميافتد و دست به خواب قالي منتقدين و خطباي جمعه و جماعت ميكشد؟ آيا اصلا يكدرصد هم ميشود احتمال داد كه دولت از اينور بام بيفتد و در راضي كردن هنرمندان و نويسندگان و سينماگران بكوشد و بيخيال منتقدان قدرتمند شود؟ عملا دولت خيلي از همراهان هنرمندش را از دست داده است. هنرمندان طرفدار اكثرا شاكياند كه كتابشان مجوز نگرفته و كنسرتشان تعطيل شده و مشكلات سينماييشان حل نشده. در اين چند ماه آيا دولت ميتواند كاري كند كه ناراضيها را راضي كند؟ اينكه پسر آيتالله جنتي بود و سابقه انقلابياش از همه پررنگتر بود عاقبتش شد اين، واي به حال بقيه كه نه موقعيت نسبيشان ميتواند به دادشان برسد و نه موقعيت سببيشان. گفت درخت گردكان به اين بزرگي، درخت خربزه اللهاكبر. وقتي علي جنتي نتواند كاري پيش ببرد، چه كسي ميتواند؟ حقيقتا پيشبيني چنين وضعيتي دشوار نبود. از اول معلوم بود كه عاقبت ارشاد به اينجا ميرسد. منتها اشتباه دولت اينجا بود كه نه تنها در اين راه دوستانش را از دست داد بلكه مخالفينش را نيز قدرتمندتر كرد. شما نهتنها حمايت نويسندهها و هنرمندان و اهل موسيقي و سينما را از دست داديد بلكه در مقابل منتقدينتان آنقدر ضعيف عمل كرديد كه عملا اتوريته خود را از دست داديد. يعني اتحاديههاي صنفي قدرتمندتر از ارشادند. هر اتحاديهاي اراده كند سه سوت ميتواند كركره واحد متخلف را پايين بكشد و جلوي خودمختارها بايستد. حتي بنگاهها كه بيش از ساير صنوف مستقل عمل ميكنند در برابر اتحاديه خود خاضع و خاشعند و از ترس تعطيل نشدن، همه فرمايشها و خرده فرمايشهاي رييس اتحاديه را اطاعت ميكنند. اما ارشاد بيچاره آنقدر ملاحظه جلوي پايش دارد و آنقدر گير و گرفتاري دارد كه حتي نميتواند روزنامهاي را ببندد يا باز كند. آمار بگيريد اغلب اين بستنها و باز شدنها ربطي به ارشاد نداشته و دستورش را نهادي ديگر صادر كرده است. اما ارشاد يك ضعف جدي و بزرگ هم داشته و دارد. او حتي از خودش هم نميتواند دفاع كند و لااقل واقعيتي را به مردم نشان دهد كه طرفدارانش با او قهر نكنند. وزارتي كه نتواند از حيثيت خود دفاع كند چطور ميشود به او اميد بست كه مثلا از حق و حقوق نويسنده و نقاش و آرتيست دفاع كند؟ در اين مدت هر كسي هرچه خواسته نه فقط به ارشاد كه به دولت گفته است... سخنرانيها را گوش بدهيد دستتان ميآيد كه چقدر از دولت عصبانياند و چقدر از اينكه بايد چهارسال ديگر تحملش كنند عصبانيترند. اما اتفاقا چيزي كه به درد دولت ميخورد همين عصبانيت است نه اينكه از اعتبار و حيثيت خود هزينه كند كه مثلا تيغ منتقدين را كند كند. منتها شما داريد يك اشتباه ديگر را تكرار ميكنيد. داريد تضعيف وزير را به سنتي لايتغير بدل ميكنيد و ارشاد را از چشم مياندازيد. ماندهام چه كسي حاضر است در اين موقعيت رداي وزارت بپوشد.