اين همه تنگ نظري روا نيست!
روايت مهدي غبرايي از كتابهاي منتظر مجوز
ندا آلطيب
مهدي غبرايي با وجود اكراهي كه براي مميزي ترجمههايش داشت، به اين موضوع تن داد تا اين آثار بتوانند مجوز انتشار بگيرند ولي برخلاف انتظارش اين اتفاق نيفتاد. اين مترجم كه مدتهاست در انتظار صدور مجوز چند كتاب تازهاش مانده، از مسوولان وزارت ارشاد گله دارد كه تاكنون اين مجوزها را صادر نكردهاند و پاسخ روشني هم نميدهند. غبرايي كه بيشترين آثار هاروكي موراكامي را به فارسي برگردانده است، درباره انتشار كتاب «جنگل نروژي» كه گفته ميشود يكي از بهترين آثار موراكامي است، به «اعتماد» ميگويد: «از مسوولان وزارت ارشاد گله دارم چون با اينكه با اكراه كامل به سانسوري كه آنها خواسته بودند، تن دادم هيچ پاسخ مشخصي براي مجوز اين كتاب از آنان نگرفتم. جالب اينجاست كه خود من حاضر نشدم كتاب را سانسور كنم و با مشورت با ناشر از دوستي خواستم تا اين محبت را بكند اما متاسفانه هنوز هيچ خبري از صدور مجوز نيست.» او اطمينان دارد كه «جنگل نروژي» كتاب بسيار شيريني است و اگر چاپ شود، حتما فروش بسيار بالايي خواهد داشت. اما اين تنها كتابي نيست كه در انتظار صدور مجوز مانده است و غبرايي بيشتر ناراحت است كه اثر مشهور همينگوي نيز در وضعيت مشابهي به سر ميبرد: «نزديك شش سال است كتاب «ناقوسها براي كه به صدا در ميآيند؟» را ارايه كردهام اما هنوز مجوزش را ندادهاند و يك كلمه هم نميگويند كه چرا چنين است. درحالي كه همينگوي نويسنده محجوبي است و كتابهايش مشكلات چنداني ندارد. ضمن اينكه خود من در حد توانم شوون كشور را رعايت كردهام اما اين همه تنگنظري براي صدور مجوز روا نيست. به هر حال اين ترجمه كامل است و تمام اصطلاحات فرانسوي و اسپانيايي را مدنظر داشتهام چون با حفظ احترام به ترجمه نسل قبلي، ترجمه قبلي اين رمان را كه با نام «زنگها براي كه به صدا در ميآيد» منتشر شده بود، كامل نميدانم. هرچند نسل ما با خواندن همين ترجمهها، همينگوي را شناختيم.»اما داستان مجوز همچنان ادامه دارد. «تربيت اروپايي» رومن گاري، «هرگز تركم نكن» ايشي گورو هم ديگر آثاري است كه غبرايي براي ترجمه ارايه كرده و بلاتكليف مانده است. اين مترجم بابت ترجمه برادرش هم گله دارد. «سفر به انتهاي شب» كتابي است كه زندهياد فرهاد غبرايي ترجمه كرده بود اما اين كتاب هم مجوز نگرفته و غبرايي غمگين است كه نسخههاي افستي و قاچاق اين آثار دست به دست ميشود و آنچه در اين ميان ضايع ميشود، حق نويسنده، ناشر و مترجم است. او اما برخلاف برخي همكارانش معتقد است كه كتابهاي تاليفي آسانتر از كتابهاي ترجمه شده از سد مميزي ميگذرند: « از آنجاكه جزو داوران جايزه مهرگان هستم، سالي چندين رمان و داستان كوتاه ميخوانم و اتفاقا ديدهام كه درمورد كتابهاي تاليفي سهلتر برخورد ميشود. البته اين موضوع باعث خوشحالي است. اما در هر حال نبايد فراموش كنيم ادبيات آينه جامعه است و بايد محاسن و كژيها را كنار هم نشان دهد. نشان دادن صرف خوبيها، يك كار قلابي است.» اما همه اين مسائل باعث نشده كه مهدي غبرايي دلسرد شود. او بيش از يك سال است كه وقت خود را براي ترجمه اثر ديگري از موراكامي متمركز كرده است. رماني سه جلدي كه ترجمه دو جلدش به پايان رسيده و غبرايي پيش بيني ميكند تا پايان امسال جلد سوم هم كامل ترجمه شود. اين رمان كه نام آن «1Q84» است اثر حجيمي كه ترجمه فارسي آن هم حدود 1500 صفحه خواهد شد. داستان موراكامي هم مانند رمان جورج اورول در سال 1984 ميگذرد. آنگونه كه غبرايي ميگويد اين رمان روايتگر داستان دختري به نام آئومه و جواني به نام تنگو است كه به صورت يك فصل در ميان روايت ميشود. اين جوان با سازماني كه با زنستيزي مبارزه ميكند، همكاري دارد و مرداني را كه تجاوز به عنف ميكنند، به صورت خيلي ظريفي ميكشد. اين دو شخصيت كه از كودكي با هم همكلاس بودهاند، در گرماگرم زندگي يكديگر را گم ميكنند. در اين رمان علاوه بر اين داستان عاشقانه با فرقههاي مختلف ژاپني و ارتباط آنها و دست داشتنشان در امور گوناگون آشنا ميشويم. در اين رمان نيز آدم كوچولوها و دنياي غريبشان خواننده را به فضاي سوررئال ميبرد. مهدي غبرايي قصد دارد انتشار اين رمان را نيز همچون ديگر آثار موراكامي به انتشارات «جيحون» بسپارد.