نگران خرابي بيشتر هستيم
علي معلم
تهيه كننده سينما
به نظرم مساله تغيير وزير در حوزه فرهنگ خيلي مطرح نيست. بحث رويكردها و سياستها است. وزير هم يكي از شاخصههاست. اينكه چه كسي وزير باشد مهم نيست. در واقع با تغيير وزير چيزي تغيير نميكند، اول بايد سياستها و رويكردها را مشخص كرد. افرادي كه پست وزارت ارشاد را ميپذيرند، ويژگيهاي شخصي دارند، مهربان، نامهربان، محافظهكار يا شجاع هستند. اما دارا بودن يا نبودن اين ويژگيها كمكي به ما نميكند. ما با تغيير يك مسوول نميتوانيم منتظر تغيير سياستها و رويكردها باشيم در حالي كه سياستها نياز به تغيير دارند. به همين خاطر است فكر ميكنم تغيير وزير به تنهايي موضوع چندان مهمي نيست. مثلا از دوران وزارت آقاي عطاالله مهاجراني، به عنوان دوره تاثيرگذار فرهنگ ياد ميشود، اما بايد بگويم بخشي از اين خوشنامي مربوط به ويژگي شخصي آقاي مهاجراني ميشد كه آدم جسوري بود. اينطور نبود كه آقاي مهاجراني از خودش سياستهاي تازهاي درآورده باشد. هر چه بود، سياستگذاري دولت در همان دوران بود. در ايران رويكرد كلي به فرهنگ را دولت مشخص ميكند. اين را هم بگويم حوزه فرهنگ تنها يك متولي ندارد. همانطور كه در روزهاي اخير در برخي شبكههاي مجازي ميبينيم، بودجه فرهنگ تنها دست وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامي نيست. شايد بشود گفت تغيير وزير براي كارمندان اين وزارتخانه موضوع مهمتري است تا هنرمندان. با اين همه شايد در دولت بعد كه بحرانهاي اقتصادي و اجتماعي و مسائل مهم مملكت، تا اندازهاي مرتفع شده است، تحولات بيشتري در فرهنگ اتفاق بيفتد. اما اگر بخواهيم ويژگيهاي شخصي آقاي جنتي را بررسي كنيم، او آدم خوشرو و آرامي بود. خب، دارا بودن چنين ويژگيهايي خوب است اما اين خصوصيات زماني كه وزارت ارشاد كارهاي نيست، فايدهاي ندارد. در جامعه ما وزير قدرت چنداني ندارد. مهمترين مساله وزارتخانه ارشاد تقسيم سر بودجههاست. آن هم مبلغي كه تنها 20 درصد كل بودجه فرهنگ را تشكيل ميدهد. چرا وزارت فرهنگ و ارشاد نميتواند نظريه فرهنگي صادر كند؟ كاري كه وظيفه دارد. بخشي از مشكلات حوزه فرهنگ عدم برنامهريزي و واسپاري فرهنگ است.
اما اين را هم بگويم كه نميتوان منكر تاثيرگذاري نحوه تعامل مسوولان فرهنگي از جمله وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي با مردم و هنرمندان هم شد. اميدوارم در دوره جديد اين وزارتخانه اوضاع از چيزي كه هست، بدتر نشود. اما مشكل نوع نگاه به فرهنگ همچنان باقي است. با اين همه سياستهاي فرهنگي هم مثل ديگر حوزهها در دوره گذار و تغيير است و ممكن است در دوره جديد شاهد اتفاقات تازهاي باشيم. اگر دولت آقاي روحاني قصد ماندن در دوره بعد را دارد، بايد ديدگاههاي فرهنگي و هنري مشخصتري را در اين زمينه داشته باشد. بايد برنامهها و سياستهايشان مشخصتر باشد. ما در دورهاي كه سپري كرديم، سياستهاي شفافي در فرهنگ و هنر نديديم. ضمن اينكه دولت علاوه بر تعيين سياستها بايد چشمانداز روشني نسبت به آينده بدهد. به نظرم در حال حاضر واسپاري برخي امور فرهنگي و هنري به بخش خصوصي، مساله قابل توجهي است كه دولت بايد نسبت به آن اقدام كند. علاوه بر اينها بايد افراد مناسبي را براي اجرا كردن اين سياستها و تداوم آنها به عنوان مجريان به كار بگيريم. در گام اول براي نظم دادن به مساله فرهنگ، بايد تكليف متولي را روشن كنيم. هنرمندان با چه كساني طرف هستند؟ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي؟ ما با چه كسي بايد حرف بزنيم وقتي به مشكل برخورد ميكنيم؟ فعلا كه فرهنگ و هنر در ايران بيشتر شبيه دسترشته است، هر وقت از اين وضعيت بازي دسترشته خارج شديم، آن وقت ميتوانيم بگوييم كه وزير ميتواند تاثيرگذار باشد يا خير و به تغييرش واكنش نشان دهيم. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي با 20 درصد بودجه كل فرهنگ و هنر، دقيقا چه كاره است؟ نميخواهم بگويم اين ميزان بودجه، نافي مسووليتي است كه بر عهده اين وزارتخانه است اما سوالم اين است كه مسوول اين دسترشته فرهنگي كدام نهاد و سازمان است؟ بزرگان قم، حوزه هنري و ديگر متوليان فرهنگي كجاي اين بازي قرار ميگيرند؟ تكليف همه اينها را بايد نظام مشخص كند. با اين همه ما وزير بد سليقه و معاونان بد سليقه هم در طول تاريخ داشتهايم، اما اگر ميبينيد هنرمندان به تغيير و تحولهاي اين وزارتخانه و رفت و آمد آدمها واكنش نشان ميدهند، مسالهشان چيز ديگري است، ما از خرابي بيشتر نگرانيم.