فيلم سياسي ساختن يعني ورود به مناسبات قدرت
كيوان كثيريان
منتقد
فيلم سياسي يا چيزي كه به آن اطلاق سياسي ميشود بايد به مناسبات قدرت مربوط باشد. چه زماني كه ميخواهيم به موضوعي در زمان حال بپردازيم و چه وقتي ميخواهيم گذشته را روايت كنيم. در واقع بايد وارد مناسبات قدرت و تاييد آن شويم. يعني وقايع سياسي روز يا گذشته حتما در اين فيلم بايد وجود داشته باشد. در واقع ما به هر فيلمي نميتوانيم بگوييم سياسي، در اين دسته فيلمها بايد مناسبت قدرت پررنگ باشد. به نظرم «قلادههاي طلا» فيلمي كاملا سياسي در سينماي ايران و در تاييد حاكميت است. اين فيلم با صراحت به وقايع سياسي روز ورود پيدا كرده است. خيليها معتقدند ابراهيم حاتميكيا در سينماي ايران فيلمهاي سياسي ساخته است، به نظرم ما در ايران كارگرداني كه مشخصا فيلمهاي سياسي بسازد، نداريم. مثلا «باديگارد» ارجاعات مشخصي به مسائل سياسي دارد و ميتواند فيلمي سياسي باشد، اما نه به اندازه «قلادههاي طلا» يا اينكه «عصباني نيستم» رضا درميشيان هم فيلمي سياسي است، اگرچه براي بيان برخي مسائل دستش بسته است و نميتواند ارجاعات مستقيم بدهد. به نوعي درميشيان در لايههاي پايينتري حركت ميكند و ناچار است اينطور عمل كند. اما توجه داشته باشيد كه حرف من درباره كيفيت اين آثار نيست.
مسالهاي ديگر در مورد فيلمهاي سياسي اين است كه معمولا تاريخ مصرف دارند. البته اگر درست ساخته شوند و كيفيت هنري و مضمون هنريشان جاي خود را داشته باشد، ميتوانند در دورههاي بعد هم مورد استفاده قرار بگيرند. اين در حالي است كه ارجاعات يك فيلم به صورت جزيي نباشد، اين اتفاقي است كه ما در «عصباني نيستم» شاهد آن هستيم. در واقع درميشيان در برخي صحنهها آنقدر جزيي به رويدادها نگاه ميكند كه نحوه پرداخت او به مسائل شكل متلك و كنايه پيدا ميكند. اين البته تقصير كارگردان نيست، او مجبور ميشود به جاي بررسي يك واقعه و جوانب آن، به موضوع نوك بزند و رد شود. اين كار از ماندگاري يك اثر ميكاهد. به نوعي فيلم درميشيان بايد طوري ساخته ميشد كه چند سال بعد هم مخاطب با ديدن آن متوجه اتفاقات رخ داده در سال 88 شود.
من فيلم شاخصي در سينماي ايران به ياد ندارم كه هم سياسي باشد و هم ماندگار. راستش «آژانس شيشهاي» به ذهنم رسيد اما وقتي از مناسبات قدرت حرف ميزنيم، يعني به سطحي بالاتر از «آژانس شيشهاي» بايد برسيم.
اما در سالهاي اخير در بيشتر فيلمهاي سينماي ايران تكهپرانيهاي سياسي ديده ميشود، مثلا شما نميتوانيد «خط ويژه» را با چند تكه به آقازادهها فيلم سياسي بدانيد. فيلم سياسي بايد محورش سياسي باشد. سياست هم علم مناسبات قدرت و حكومت است و علم فرهنگ نيست. اينكه «خط ويژه» يا هر فيلم ديگري دغدغهاي را مطرح كند و نقدي به حكومت يا جامعه داشته باشد، نميتوانيم بگوييم سياسي است. حاتميكيا در «آژانس شيشهاي» همانطور كه به مردم و عباس كيارستمي در جايي كنايه زده با حكومت هم اين كار را كرده است، اما اينگونه فيلمها سياسي نيستند.