مسالهاي به نام مميزي كتاب
علي شكوهي
اخيرا معاون فرهنگي وزارت ارشاد از فعاليت اتاقهاي فكر پنهان و بولتنسازها در حوزه كتاب سخن گفت و از اعمال فشار سليقههاي خاص در اين حوزه به صورت ضمني شكايت كرد. اين بحث اصلا تازگي ندارد و هميشه به اشكالي جريان داشته است. در واقع به همان صورت كه برخي از مسوولان فرهنگي و سياسي تمايل دارند كار مميزي كتاب را به خود ناشران يا به سازوكاري زيرنظر صنف ناشران بسپارند، برخي از نهادها و مراكز هم اصرار دارند كه در زمينه نظارت بر انتشار كتاب، بايد سختگيري زيادي صورت بگيرد و مميزي كتاب را بايد به كساني سپرد كه با «گذاشتن مته روي خشخاش» به بررسي همه جوانب كتابهاي منتشره ميپردازند و به اصطلاح با تساهل و تسامح فرهنگي با ناشران مواجه نميشوند. بر همين اساس در گذشته شاهد بوديم كه هم ناشران متعددي از انتشار كتاب محروم شده بودند و هم برخي از نويسندگان در ليست سياه قرار ميگرفتند و بسياري از كتابها نيز يا اساسا منتشر نميشدند يا آنقدر در معرض سانسور و حذف مطالب قرار ميگرفتند كه به چيز ديگري تبديل ميشدند.
از دوران مسووليت جناب خاتمي در وزارت ارشاد، يك جرياني در برخي از نهادها و برخي از روزنامهها راه افتاد كه كارش رصد كردن همه كتابهايي بود كه وزارت ارشاد مجوز نشر آنها را صادر ميكرد. آنان بولتنهايي را فراهم ميكردند كه در آن نقاط منفي و مسالهدار كتابها را در كنار هم قرار ميدادند تا اثبات كنند ليبراليسم فرهنگي در حوزه كتاب وزارت ارشاد حاكم است؛ همانگونه كه از نظر آنان در حيطه سينما و مطبوعات هم ليبراليسم فرهنگي حاكم بوده است.
همين بولتنها بود كه همه محافل مذهبي و بيوت برخي از مراجع تقليد و علما را عليه وزارت ارشاد تحريك ميكرد و آنان را واميداشت كه عليه مديران وزارت ارشاد سخن بگويند. سرانجام هم تلاشهاي اين جريان در حد انتشار بولتن باقي نماند و با سازماندهي جدي منجر به حمله به مجامع فرهنگي و برخي محيطهاي دانشگاهي و چند سينما و كتابفروشي شد و در آن شرايط وزير ارشاد وقت ترجيح داد استعفا بدهد و در اين مسووليت باقي نماند.
گرچه در همان زمان نيز در جامعه و در ميان مقامات نظام بحثهاي مفصلي صورت گرفت كه فقط بايد ادبيات و رمانهايي را نپسنديد كه فضاي الحادي و شهواني ايجاد ميكنند. متاسفانه اين سخنان به خاطر رويكرد سياسي بولتنسازان مورد توجه قرار نگرفت و باز همان شيوه برخورد با كتابها و مميزي آن ادامه يافت. كار به جايي رسيد كه يك نويسنده مجبور شد كلمه «عرق» را در كل كتابش حذف كند تا تبليغ شرب خمر نكرده باشد اما در نهايت وقتي كتاب منتشر شد در يكجا اين عبارت هم وجود داشت: «چاي سردي بر پيشاني وي نشست». اين بحث وقتي به موضوع انديشه و تفكر ميرسد، دردآورتر ميشود زيرا در حوزه انديشه همگان موافقند كه بايد با سعه صدر بيشتري مواجه شد و تحمل انديشه مخالف را داشت و اجازه داد آثار انديشمندان و متفكران و نويسندگان از حوزههاي فكري ديگر هم منتشر شوند تا امكان رشد انديشه در كشور فراهم شود. متاسفانه همان نگاه تنگنظر و حذفي و مخالف آزادي انديشه، در بولتنهايي كه توليد ميكند سعي دارد مسوولان را به خاطر انتشار اينگونه كتابها هم تحت فشار قرار دهد. دست آنان باشد برخي كتابها در حوزه علوم انساني را ممنوعالانتشار ميكنند.
آنان به خاطر مواضع سياسي خاصي كه دارند، برخي از رخدادهاي سياسي كشور را حاصل همين كتابها و همين نويسندگان و اساتيدي در دانشگاهها ميدانند كه دانشجويان را به خواندن اين كتابها تشويق ميكنند. آنان توجه ندارند كه در حوزه انديشه با اقدامات سياسي نميتوان كاري از پيش برد و تنها با ارايه انديشه برتر و سخنان غنيتر ميتوان انديشههاي ديگر را از كرسي حقانيت به زير آورد. يادمان باشد همه اين سختگيريها در حوزه كتاب در حالي انجام ميشود كه اساسا آثار مكتوب در مقابل رسانههاي سمعي و بصري در حال عقبنشيني هستند و در ميان آثار مكتوب هم كتاب، بسيار مظلوم است و افراد زيادي سراغ آن نميروند. اكنون شمارگان كتاب در كشور بسيار تنزل پيدا كرده است و بسياري از كتابها حتي كمتر از هزار نسخه منتشر ميشوند.
اين تعداد كتاب هم شايد بيش از دو سال زمان نياز دارند تا به فروش بروند. اتفاقا محتواي كتابها در بدترين حالتش از محتواي بسياري از ابزارهاي ديگر فرهنگي مثل ماهواره، سيدي، اينترنت، شبكههاي اجتماعي، موبايل و... . سالمتر هستند و معمولا كساني سراغ كتاب ميروند كه قدرت تميز و تشخيص آنان از عموم مردم بالاتر است. حال چرا بايد در قبال كتاب و نويسندگان و اقشار كتابخوان جامعه اين همه سختگيري را جايز بدانيم و در انتشار كتاب با تنگنظري عمل كنيم؟
به نظر ميرسد مديران وزارت ارشاد در دولت كنوني به خاطر تفاوت مواضع سياسي دولتيان با اين جريان بولتنساز فرهنگي، مجبورند فشارهايي از اين دست را تحمل كنند و در عمل تدبيرهايي را به كار بگيرند كه حمايت از اقشار فرهنگي كتابخوان ممكن شود. سياست كلي دولت در اين زمينه، سپردن مميزي كتاب به سازوكار مرتبط با ناشران بود ولي اميدواريم اگر اين اقدام محقق نشد، دستكم مديران فرهنگي ارشاد آنقدر ايستادگي كنند كه هيچ كتاب خوب و مناسبي قرباني تنگنظري گروههاي فشار فرهنگي نشود.