آذر، سالگرد درگذشت نخستين رييس مجلس ايران، محمدعلي فروغي است
شاعر، نقاش، روزنامهنگار و چند داستان ديگر
غلامرضا ظريفيان
استاد تاريخ
محمدعلي فروغي تركيبي است از فرهنگ و سياست؛ با هوش و ذكاوتي كه زبانزد بود. فروغي از زماني كه به دنيا آمد تحت تعليم پدر، فارسي، عربي و فرانسه را ياد گرفت و بعدها جزو مترجمان و مولفان وادي فرانسه شد.
فروغي شاعر بود، تار و سه تار ميزد و به دليل نزديكي با كمالالملك كه به او فرانسه ياد ميداد، دستي هم در نقاشي داشت. به دليل همين علاقه فرهنگي در يك حجره در خيابان ناصريه كه حالا آن را به نام ناصرخسرو ميشناسيم، پاتوق ميكرد. با تمام اين فعاليتهاي فرهنگي و هنري، فروغي روزنامهنگار هم بود. او در روزنامه «تربيت» داستانهايي را ترجمه ميكرد و در مورد مشاهير و فرهيختگان ستون يادداشت داشت. فروغي روزنامهاي ديگر به جز روزنامه تربيت را قبول نداشت و تازماني كه منتشر ميشد، همكارياش را با اين روزنامه قطع نكرد. يكي از مشاغل جدي ديگر فروغي، شغل معلمي بود. او در مدرسه سياسي كه مشيرالدوله پيرنيا برپا كرد و جزو قديميترين مدارس آموزش عصر جديد ايران به شمار ميرفت، وارد شد و همكاري بسيار گستردهاي را با مدرسه سياسي داشت. با وجود اينكه سن كمي داشت در كنار عبدالله مستوفي، اعتمادالسلام، محمد مظاهر و آدمهاي بزرگي قرار گرفت. محمدعليفروغي وارد مجموعهاي از انجمنهاي ادبي آن زمان ميشود و حضور فعالي در اين انجمنها داشت. او بعدها انجمن آثار ملي را پايهگذاري ميكند و نقش مهمي را در جمعآوري آثار ملي كشور ايفا ميكند. خود اين انجمن بعدها اقدامات بسيار موثري را انجام ميدهد كه از آن جمله ميتوان به ساخت بناي آرامگاههاي نادرشاه، عطار، باباطاهر، حافظ و تعمير و مرمت آنها و ساخت مجسمههاي زيادي در سطح كشور اشاره كرد. اين انجمن بعد از انقلاب به عنوان انجمن آثار و مفاخر فرهنگي تغيير نام داد و همچنان به كارش ادامه داد. تاسيس فرهنگستان ايران هم يكي ديگر از اقدامات او بود. فروغي به كمك علي اصغر حكمت اساسنامه اين فرهنگستان را تدوين كرد و دست به تاسيس آن زد كه تا به امروز هم با تغييراتي كه دارد كارش را انجام داده است.
محمدعليفروغي سياستمدار بود. او يكي از نيروهاي تاثيرگذار و ستودني عرصه سياست بود. با اينكه خيلي جوان بود، تدوين نظامنامه مجلس را انجام داد. سرپرستي امور اداري و مالي مجلس از ديگر كارهايش بود. وقتي نماينده سوم تهران شد، آغاز رسمي فعاليتهايش به عنوان يك رجل سياسي بود. در مجلس هم موقعيت خوبي را پيدا ميكند و به عنوان منشي مجلس انتخاب ميشود و بعد هم رييس كميسيونهاي مالي، عدليه و معارف ميشود و سرانجام به رياست مجلس شوراي ملي انتخاب ميشود. اين دستاوردها نشان ميدهد اين فرد به دليل هوش و ذكاوتش سريع اين مراحل را طي كرد و در ۳۵ سالگي رييس مجلس شد. هرچند در چگونه انتخاب شدن او اختلاف نظر وجود دارد. در همين دوراني كه در مجلس بود كارهاي مهمي را انجام داد كه از آن جمله ميتوان به رساله حقوق اساسي او اشاره كرد كه بسيار مورد استفاده نمايندگان مجلس قرارگرفت. فروغي بعد از دورهاي وارد كابينههاي مشروطه شد و در آنجا هم نقش بسيار مهمي در اين كابينهها ايفا كرد. او نهايتا در كابينه مستوفيالممالك حضور جدي و تعيينكنندهاي داشت و با كنار رفتن رضاخان او براي نخستين بار نقش وزارتخارجه را در كابينهاش انجام داد. برگزاري مجلس موسسان بعد از اينكه رضاخان تبديل به رضاشاه ميشود به عهده فروغي گذاشته ميشود. با رياست پادشاهي رضاشاه، او به عنوان نخستين رييسالوزراي سلسله پهلوي مامور تشكيل كابينه ميشود. نمايندگي ايران در سازمان ملل نيز يكي ديگر از كارهايي بوده است كه او بر عهده ميگيرد. فروغي موقعيتهاي ويژهاي در عرصه سياسي كشور را بر عهده ميگيرد. اما وقتي در سال ۱۳۱۴ مورد غضب رضاشاه قرار ميگيرد تا سال ۱۳۲۰ نقش مهمي در عرصه سياست بر عهده ندارد كه آن هم به دليل مشكلاتي بود كه در رابطه با اعدام دامادش رخ داد. نهايتا كابينه سوم فروغي بعد از رفتن رضاخان و آمدن پهلوي دوم برگزار ميشود.
در مورد محمدعليفروغي ديدگاههاي مختلفي وجود دارد. برخي او را وابسته ميدانند و برخي بهشدت او را ايران دوست ميدانند اما مهم اين است كه پرونده فروغي جاي ابهام ندارد و نشان ميدهد كه سياستمداران ما در گذشته خارج از فعاليتهاي سياسيشان از چه بضاعت عظيم فكري، فلسفي، درك عميق از تحولات سياسي، درك عميق از مباني حقوقي و نظام حقوق بينالملل برخوردار بودهاند و حتي چه تجارب عملي جدياي در عرصه سياست داشتهاند. اين موضوعات حكايت از آن دارد كه ما در عرصه سياستورزي راهي نداريم جز اينكه به سمت تربيت نيروهايي با ديدگاهها و جهتگيريهاي صحيح برويم كه از بنيهها و بنيادهاي علمي، تجربي و بضاعت ظرفيتهاي مهم روحي برخوردار باشند. قطعا ما در عرصه سياست نيازمند تربيت نيروهاي خيلي مجرب هستيم و بخشي از مشكلاتي كه ما در جامعه ميبينيم ناشي از ضعف مديريت و ضعف كساني است كه در عرصههاي مديريت سياسي وارد ميشوند ولي از تواناييهاي لازم برخوردار نيستند.