سه مرثيه
محمدعلي ابطحي
امروز تنها فرصت مرثيه خواني است. روزي بين رحلت پيامبر و امام مجتبي و شهادت عليبن موسيالرضا. براي شيعيان روزهاي پر مرثيهاي است. مرثيه پيامبر اعظم و امام حسن مجتبي و امام رضا عليهمالسلام. يا رسولالله، اي پيامبر رحمت و محبت، تو در ميان مردمي خشن، بيفرهنگ و دختر كش پرچم رسالتت را بلند كردي. خدا وقتي ميخواهد از زبان تو سخن بگويد، دليل بعثتت را تمام كردن اخلاق ميداند. اخلاق يعني تمام هنجارهايي كه يك جامعه نياز دارد. خودت به تنهايي آستين بالا زدي تا اين جاهليت عميق را تبديل به جامعه مدينهالنبي كني. هر جا كه تاريخ تو را ميخوانيم كيش مهر بودي و محبت. مكه را بيخونريزي فتح كردي. خداي مهرباني بر تو وحي ميفرستاد كه دوست داشت با صفت رحمن و رحيم شناخته شود. يا رسولالله، در روز رحلتت پيروان امروزت بيش از همه دورانها ميتوانند برايت نوحه سرايي كنند. نه با روضههاي دروغ. با واقعيترين اتفاقاتي كه بهنام دين تو و بهنام تو در حال اجراست. سوزناكترين روضه و مرثيه پيامبر اسلام اين است كه در دنياي فعلي، آن پيامبر رحمت و آن قرآن محبت، ديده نميشود. شارلاتانهايي با پرچمي بهنام تو، بيرحمانه آدم ميكشند. سياهي را رواج ميدهند. خشونت را بهنام اسلام ثبت كردهاند و افكار عمومي دنيا را پر كردهاند از نفرت به اسلام و خشنترين جريانات سياسي را به سمت دين تو سوق ميدهند. اين بزرگترين مرثيه براي تو است. تفكر داعشي و طالباني و القاعدهاي و مشابههاي زيادي كه در دنياي اسلام هستند، مرثيه تو است. پيامبر رحمت، كمك كن تا بار ديگر بهنام تو مهرباني و اخلاق را رواج دهيم. يا ابا محمد حسن بنعلي المجتبي، شهادت تو هم با شهادت جدت هم روز شده است. مرثيه تو هم دردناك است. مرثيه ياران بيوفا و نفهم. مردم كوفه تا بوده علي را ديده بودند. در دوران نبود ارتباطات، وقتي معاويه در شام، كاخ سبز بهنام پيامبر بر پا كرده بود و اشرافيت اموي را جايگزين اسلام كرده بودند و مردم شام گمان ميبردند كه علي هم مثل معاويه است و از آن سو مردم كوفه هم كه حكومت عدالت علي را ديده بودند، تصور ميكردند كه معاويه هم مثل علي است. در اين ميان براي زمينهسازي كربلا اين تو بودي كه صلحنامه را امضا كردي تا مردم فرق عيار علي و معاويه را بشناسند. هم سنت صلح را احيا كردي و هم هر دو جامعه كوفه و شام را براي تاريخ معرفي كردي. نخستين بار بود كه به همه تاريخ اعلام كردي دو گونه از اسلام وجود دارد. اسلام محمد و علي و اسلام معاويه. اگر اين صلح تو نبود، اسلام معاويه بيهيچ معارضي بهنام اسلام واقعي شناخته ميشد. يا حسنبن علي، وقتي با اين هدف بزرگ صلح كردي، اصحابت دركت نكردند. به اردوگاه معاويه پيوستند و سجاده از زير پات كشيدند و جنازهات را تير باران كردند. آنها نميدانستند در حال رقم زدن چه كار بزرگي هستي. اگر مردم معاويه را نميشناختند، يزيد را هم نميشناختند. كمتر از دو نسل بعد پيامبر، به صورت تاريخي اسلام محمد همان اسلام يزيد معرفي ميشد. وقتي معاويه و يزيد نماد اسلام ميشدند، امام حسين نه ميتوانست قيام كند و نه مقبول ميافتاد و اسلام محمد هم براي هميشه دفن شده بود. تلخترين مرثيهات را بايد برايت خواند كه نفهميدند چه كار بزرگي براي تاريخ و اسلام جدت انجام دادي. آخر هم جانت را فدا كردي. صليالله عليك يا عليبنموسيالرضا. روز آخر ماه صفر شهادت عليبنموسيالرضاست. همين امام رضاي خودمان. مامون خليفه عباسي بود. تازه حكومت از دست امويان بيرون آمده بود. امويها خود را خليفه پيامبر ميدانستند. بنيالعباس با آنها درگير شدند تا خودشان خليفه پيامبر باشند. اسلام ديني است كه از روز اول همه خواستهاند خود را نماينده و خليفه پيامبر معرفي كنند تا دين پيامبر رحمت را از درون خالي كنند. عباسيها هم مثل امويها امامان شيعه را رقيب اصلي خود ميديدند. هارون، كه همزمان با امام كاظم بود، آن حضرات را به زندان انداخت تا فراموش شوند. مامون فرزندش كه بساط خلافت را به خراسان برده بود، هوشمندتر بود. امام رضا را دعوت به عضويت در حكومتش كرد. اين سختترين مرثيه عليبن موسي الرضا است. اجبار به عضويت در حكومتي كه اصل تاسيس آن را خلاف منش و مشي پيامبر ميداند. اين جبر ماموني سختتر از شهادت كربلايي بود. با همه پشتوانه و مقبوليت مردمي بايد در كنار حكومتي باشد كه اساس آن را قبول ندارد. امام رضا تلاش زيادي كرد كه اين ترفند و حقه سياسي را به مردم بفهماند. مرتب با رفتارهايش به مردم ميفهماند كه مكتب متفاوتي با مامون دارد. بارها اين رفتارها علني شد و با مامون درگير شدند. امام رضاي ما را در اوج قدرت ظاهري به مهماني دعوت كردند و انگور مسموم به آن امام دادند تا به شهادت رساندند. پايان ماه صفر با غم و اندوه پيامبر، امام مجتبي و امام رضا همراه است. به همه پيروان مكتب اسلام تسليت ميگويم.