از بام خانه تا ثريا از آن توست
عباس عبدي در تحليلي درباره آقاي علي مطهري از اينكه علي مطهري حرفهايي درباره آزادي زده اظهار ناخرسندي كرده. به زعم آقاي عبدي اين حرفها نهتنها به نفع جريان اصلاحات نيست كه حتي ميتواند به ضرر آنها هم تمام شود. حقيقتش را بخواهيد من هنوز آن قدر سياستمدار نشدهام كه بدانم سود و زيان جريان اصلاحات در چيست. بدون شك اطلاعات آقاي عبدي در اين زمينه حتما از بنده بيشتر است و رايي كه در اين باره دارند به صواب نزديكتر. اما با تلاش براي دو قطبي كردن فضاي سياسي كشور چه از سوي اصلاحطلبان چه از سوي رقيبان اصلا روي خوش ندارم و نه آقاي عبدي كه هركس ديگري كه بخواهد مردم را يا نمايندگانشان را به دو طيف تقسيم كند و طيفي را خوبي مطلق و طيف ديگر را پليدي محض معرفي كند، خوش نميدارم. آقاي عبدي يك آدم سياسي است و اهل سياست به منافع فردي و جمعي خود بيش از هر چيز ديگري ممكن است فكر كند. يعني به نفع آقاي عبدي است كه تقسيم كار انجام بدهند، به اين صورت كه آقاي عبدي و دوستانشان وظيفه دفاع از آزادي بيان، آزاديهاي سياسي و اجتماعي و هنري را عهدهدار شوند و طرف مقابل هم از بگير و ببند و تحديد آزادي سخن بگويد. عادلانه است، نيست؟به قول شاعر:
زيباتر آنچه مانده ز بابا از آن تو/ بد اي برادر از من و اعلا از آن تو/ اين تاس خالي از من و آن كوزهيي كه بود/ پارينه پر ز شهد مصفا از آن تو/ يابوي ريسمان گسل ميخ كن ز من/ مهميز كله تيز مطلا از آن تو/ آن ديگ لب شكسته صابونپزي ز من/ آن چمچه هر يسه و حلوا از آن تو/ اين غوچ شاخ كج كه زند شاخ، از آن من/ غوغاي جنگ غوچ و تماشا از آن تو/ اين استر چموش لگد زن از آن من/ آن گربه مصاحب بابا از آن تو/ از صحن خانه تا به لب بام از آن من/ از بام خانه تا به ثريا از آن تو
ميگويند آقاي مطهري تناقضگو و موجود متعارض و متناقضي است كه درهم چيزهايي ميگويد كه هيچ كدام ربطي به هم ندارند. از يكسو با بدحجابي مخالف است و از سويي مخالف كساني كه در پي تحديد آزادي هستند. جالب اينكه عين اين حرف را دوستان خودارزشي پندار هم ميزنند تا حرفهاي علي مطهري را بيارزش جلوه دهند. ظاهرا دوستان اين طرفي و آن طرفي سر هرچه با هم اختلافنظر داشته باشند سر تقسيم كار با هم مشكلي ندارند. به هر حال فرمود:
هر كه را شغلي است در عالم/ شغل بعضيها مسلماني است
بعضيها شغلشان مسلماني است و بعضيها هم شغلشان دفاع از آزادي و دو طرف ماجرا طبق يك قانون نانوشته تصميم گرفتهاند سرشان به كار خودشان مشغول باشد و هرگاه يك آدم سياستندان وارد معركه ميشود و كافه را به هم ميريزد از هر دو سو به او هجوم آورند كه چرا بدون اينكه با ما هماهنگ كني از آزادي يا از ارزشها دفاع كردي؟
نميدانم اين دوقطبي از كجا آمده است و كي ميخواهد تمام شود چرا نبايد صداي اصلاحطلبان در دفاع از اسلام شنيده نشود و در مقابل اصولگرايان جرات دفاع از آزادي را نداشته باشند.