مترجمي كه رماننويس شد
دغدغهام نوشتن رمانهايم است
مهرداد رهسپار كوشكي / كاوه ميرعباسي سالهاست از دو زبان فرانسه و اسپانيايي به فارسي ترجمه ميكند و تا همين چندي پيش وي را به عنوان مترجم ميشناختند اما اين روزها به كار نوشتن رمان روي آورده و رمان «سين مثل سودابه» از وي منتشر شده است. او در اين رمان سعي كرده است با پيش كشيدن روايتهايي از اسطورههاي ايراني طرح شده در شاهنامه حكيم ابوالقاسم فردوسي، رماني پليسي – جنايي خلق كند. ژانر ادبيات پليسي در رماننويسي فارسي هيچوقت جدي گرفته نشده و عمده نويسندههاي ايراني دغدغههاي اجتماعيشان را در رمانهاي رئاليستي يا مدرنيستي دنبال ميكردند. كاوه ميرعباسي در سالهاي درس و تحصيلش در اسپانيا براي نوشتن تز دكتري در نظمي سيستماتيك همه آثار مهم ادبيات پليسي دنيا را تا سالهاي دهه 80 ميلادي ميخواند. از آن روزها تا همين اواخر كه نخستين رمانش را در اين ژانر منتشر كرده، دغدغه نوشتن رمان همواره تعقيبش ميكرده است. آقاي مترجم ميگويد «الان در كنار كار ترجمه مجموعه آثار ماركز از زبان اصلي به نوشتن مجلدهاي ديگر رمانهايم فكر ميكنم. الان ترجمه آثاري از ماركز را در دست دارم و تا چهار سال آينده ترجمه مجموعه آثار اين نويسنده مطرح امريكاي لاتين ادامه خواهد داشت. از طرفي تا فراغتي پيدا ميكنم به كار نوشتن رمانهايم مشغول ميشوم. داستان سين مثل سودابه مجلد نخست از يك هفتگانه است و شش جلد ديگر هم خواهد داشت.» انتشار سين مثل سودابه توجه محافل ادبي و منتقدان را جلب كرد و نشستهاي متعددي در بررسي و نقد اين اثر برگزار شد. اين كتاب سالها در وزارت ارشاد معطل دريافت مجوز بوده است. ديدگاههاي منتقدان براي كاوه ميرعباسي كارگشا بوده است و در اين باره ميگويد « نظر منتقدان و مخاطبها سبب شد من تا حدي در مشيام براي خلق ديگر داستانهاي اين هفتگانه تجديد نظر كنم و از ارايه ارجاعهاي متعدد فرامتني در داستان پرهيز كنم تا مخاطبهاي كماطلاع از فيلمها و رمانها وقتي داستان را ميخوانند، نياز به اطلاعات گسترده تاريخي از آثار ادبيات و سينماي جهان نداشته باشند.» عمده مخاطبهاي ادبيات پليسي در جهان، مخاطبهاي عام ادبيات و هنر هستند و از اينرو برخلاف مخاطبهاي حرفهيي پيگير، با شمار زيادي از آثار مهم ادبيات و سينماي جهان آشنايي ندارند، به تبع شرايط در ايران هم همينگونه است و طبيعي است كه مخاطب بيش از آنكه درگير نامهاي آمده در كتاب باشد، فرصت اين را داشته باشد داستان پليسي جذابي بخواند.
بخش ديگري از دغدغههاي كاوه ميرعباسي نيز معطوف به گسترش خشونت در جهان كنوني است و در اين باره ميگويد « خشونت در جهان و به تبع آن در ايران رو به گسترش گذاشته است و اين مساله خطرناك است اما در گذر زمان از همه رنگ و گونه خشونت را ديدهايم و شنيدهايم و اين دست مسائل به دليل تكرارهاي بيپايان گويي اهميت خودش را از دست داده است و به عنوان يكي از ويژگيها جهان امروز در آمده است. از اينرو بيشتر از اينكه مسائلي از اين دست دغدغهام باشد خواندن هر روزه و نوشتن داستانهايم از دغدغههاي مهم اين روزهاي من است.» كاوه ميرعباسي در آزمون انتخاب كتابهاي مهم براي ترجمه و همچنين به دست دادن ترجمههاي مناسب موفق عمل كرده است. بايد به انتظار نشست تا مجلدهاي ديگر از داستانهايش منتشر شود و ديد آيا در اين عرصه هم به توفيق و كاميابي در حوزه ترجمه دست پيدا خواهد كرد يا خير؟!