• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3697 -
  • ۱۳۹۵ دوشنبه ۲۹ آذر

دولت مي‌تواند با يك مصوبه تكليف خصوصي‌سازي را فراهم كند

فائقي: خانواده عبده مي‌توانند پرسپوليس را پس بگيرند

وحيدجعفري

امروزه دنيا به اهميت خصوصي‌سازي در توسعه صنعت فوتبال رسيده و در راستاي رسيدن به اين هدف كوشيده‌اند. در ايران نيز، همه از فوايد خصوصي‌سازي باشگاه‌هاي بزرگ فوتبال ياد مي‌كنند اما هنوز گام عملي براي اين مهم برداشته نشده است. دو باشگاه پرطرفدار پرسپوليس و استقلال نمونه بارز اين موضوع هستند كه در تمام سال‌هاي گذشته بارها و بارها در دولت‌هاي مختلف صحبت‌هاي زيادي درباره واگذاري‌شان به بخش خصوصي انجام شده ولي تا به امروز همه‌چيز در حد شعار باقي مانده است. سعيد فائقي، معاون اسبق سازمان تربيت‌بدني كه خود تجربه كار سياسي و مديريت كلان در ورزش را دارد، تازه‌ترين نظراتش را در مورد اين بحث تكراري براي‌مان توضيح مي‌دهد.
 
 با توجه به اينكه صحبت‌هاي مسوولان ورزش و دولت درباره خصوصي‌سازي دو باشگاه استقلال و پرسپوليس تاكنون عملي نشده بايد بگوييم كه بحث خصوصي‌سازي به بن بست رسيده است؟
به نظر من طرح اين موضوع به اين شكل از ابتدا اشتباه بوده و اين دو دليل دارد، اول اينكه پرسپوليس در حقيقت براي علي عبده و يك باشگاه خصوصي بوده است و خصوصي‌سازي آن تازه بازگشت به وضعيت اوليه آن خواهد بود. اين باشگاه خصوصي اموالي داشته، به عنوان مثال باشگاه بولينگ كه امروز نام شهيد چمران بر آن گذاشته شده يا محلي براي ورزش پاتيناژ در خيابان وليعصر فعلي. ما اين دارايي را از روي اين باشگاه برداشته‌ايم و تنها يك تيم را عرضه مي‌كنيم. در واقع اين باشگاه دارايي به معناي فيزيكي ندارد و ما آمده‌ايم براي اينكه صورت مالي را درست كنيم يك ورزشگاه ديگر را به نام پرسپوليس كرده‌ايم تا دارايي فيزيكي نيز داشته باشد. واقعيت امر اين است كه ما برند پرسپوليس را به فروش گذاشته‌ايم، وگرنه چيز ديگري ندارد، جز يك سري بازيكن كه آنها هم قراردادي محدود دارند و همين قراردادها هم با مشكلاتي مواجه مي‌شود. پس ما دارايي فيزيكي يك باشگاه را به فروش نگذاشته‌ايم بلكه مي‌خواهيم نام آن را واگذار كنيم؛ البته اين موضوع نيز خود با ابهاماتي مواجه است، چرا كه باشگاه پرسپوليس تحت عنوان باشگاه پيروزي به ثبت رسيده و اگر هم قرار است نامي واگذار شود بايد عنوان پيروزي واگذار شود نه پرسپوليس، چون در غير اين‌صورت فردي كه باشگاه را تحت عنوان پرسپوليس خريداري مي‌كند در ادامه با مشكل مواجه خواهد شد. در ضمن همان‌طور كه اشاره كردم باشگاه پرسپوليس براي عبده بوده و خانواده او مي‌توانند از مراجع قانوني پيگيري كرده و خواستار اين باشگاه شخصي شوند و اين نيز مي‌تواند براي فردي كه باشگاه را تحت عنوان پرسپوليس خريداري مي‌كند مشكل‌ساز شود، چون فردي ديگر اين باشگاه را تحت عنوان پيروزي ثبت كرده است.
 اين ماجرا درباره استقلال هم صدق مي‌كند؟
استقلال هم با يك تفاوت كوچك تقريبا همين وضعيت را دارد. ساختمان سازمان ورزش و جوانان يا همان اداره تربيت‌بدني سابق در خيابان بهارستان رو‌به‌روي بيمارستان طرفه متعلق به باشگاه استقلال يا همان سرهنگ تاج بود. سپهبد پرويز خسرواني، رييس وقت سازمان تربيت‌بدني همان زمان اين ساختمان را وقف‌عام كرده بود. وقتي بعد از انقلاب اموال استقلال را ارزيابي مي‌كنيم، مي‌بينيم ما چيزي را كه وقف شود، نمي‌توانيم واگذار كنيم. استقلال برند تاج را يدك مي‌كشد و در زمان رياست حسن غفوري‌فرد بر ورزش ثبت شده است.
پس منع قانوني در اين‌باره وجود دارد؟
طبق اصل 44 قانون ما اجازه واگذاري باشگاه‌ها را نداشتيم تا اينكه نمايندگان مجلس در قانون بودجه سالانه قيد كردند كه استقلال و پرسپوليس به فروش برسد و خب در تمام اين سال‌ها ما در اين كار ناموفق بوديم. به خاطر اينكه ارزيابي كه صورت مي‌گيرد تنها روي آن برند است و خريداري هم براي آن برند نمي‌آيد، چرا كه نگران گذشته هستند. دليل ديگري كه كسي براي خريد پا پيش نمي‌گذارد حساسيتي است كه در مورد اين دو باشگاه وجود دارد. فرد خريدار مي‌داند كه در صورت خريد اين باشگاه‌ها مديريت اين دو باشگاه در اختيار خودش نخواهد بود يا در آنها مداخلات زيادي خواهد شد، براي همين هم اعلام مي‌شود كه فردي كه اين باشگاه‌ها را خريداري مي‌كند بايد اهليت داشته باشد. در واقع دارايي اجتماعي اين دو تيم كه هواداران آنها هستند اين حساسيت‌ها را به وجود آورده و باعث مي‌شود تا حاكميت نظارت و دخالت بيش از تصور بر اين دو باشگاه داشته باشد.
راهكار حل اين مشكل به نظر شما چيست؟
مي‌توان با يك مصوبه از سوي دولت اين دو باشگاه را به بورس انتقال داد، البته براي اينكه يك مجموعه بتواند وارد بورس شود بايد حداقل سه سال پشت سر هم سودده بوده باشد كه متاسفانه اين دو باشگاه در تاريخ بعد از انقلاب هيچ‌وقت سودده نبوده‌اند. البته اين بحث سودده بودن در آيين‌نامه بورس است و همان‌طور كه گفتم با يك مصوبه هيات دولت اين دو باشگاه مي‌توانند در بورس عرضه شوند يا اصلا به اين دو باشگاه كمك شود كه در يك پروسه سه‌ساله متوالي سودده شوند. يا اصلا اصلاح ساختار كرده و كار را به شكل ديگر پيش ببرند. به عنوان مثال باشگاه را به صورت پيمان مديريتي واگذار كنند. شرط كرده و باشگاه را در اختيار مديريت قرار دهند و در صورتي كه مديريت مناسبي صورت گرفت باشگاه را به آن مدير واگذار كنند.
در تمام سال‌هاي گذشته هيچ تلاشي وجود نداشته كه از مديران كارآمد در مديريت اين باشگاه پرطرفدار استفاده شود. چرا دولت اصرار دارد كه اين دو باشگاه را خودش مديريت كند؟
بهترين فرد براي نظر دادن در اين باره آدمي مثل من است؛ فردي كه 10 سال خودش را كشت؛ اما كسي او را نمي‌شناخت تا اينكه آمد به ورزش و رسانه‌ها آنقدر روي او معطوف شدند كه در عرض 4 ماه معروف‌ترين آدم كشور شد. اين آدم اگر احيانا اهل سياست باشد خيلي راحت مي‌تواند راهي مجلس، شوراي شهر يا... شود. يك دارايي اجتماعي در اين باشگاه‌ها و ورزش وجود دارد كه هر آدمي مثل فائقي را وسوسه مي‌كند تا هرطور كه شده به آن ورود كند و از آن دست برندارد. كدام پديده مي‌تواند 100 هزار نفر را در يك مكان جمع كند؟ فراگير بودن اين حوزه فرصت‌هايي را مي‌تواند براي هر دولت و حكومتي به وجود آورد براي همين دولت‌ها ترجيح مي‌دهند هر هزينه‌اي كه هست را تقبل كنند؛ اما مديريت اين بخش با خودشان باشد. اين بخش علاوه بر شرايط فردي و اجتماعي اثر فرهنگي بسياري هم دارد. به عنوان مثال تغيير وزير اقتصاد در شرايط نامناسب اقتصادي معقول‌تر است يا تغيير وزير ارشاد و ورزش؟! با اين شرايط مي‌بينيم كه دولت در اين شرايط و به دليل ظرفيت فرهنگي كه وجود دارد دست به تغيير وزراي ارشاد و ورزش مي‌زند تا به اسم تقويت كابينه مردم را با خود همراه كند. به هر حال اين پتانسيل وجود دارد و بايد از آن بهره برد.
با توجه به اين موضوع چرا دولت دخل و خرج اين دو باشگاه را تراز نمي‌كند؟
تراز مي‌كند. به هر حال اينها مجمع سالانه دارند و در آن سود و زيان، درآمد و هزينه‌ها مشخص و اعلام مي‌شود. منتها افشا نشده و نامشخص است. براي همين مي‌گويم كه بهتر است اين دو باشگاه به بورس بروند، چرا كه در بورس همه‌چيز شفاف و مشخص است. به هر حال پتانسيل اجتماعي قوي‌اي در اين دو باشگاه و ديگر باشگاه‌هاي پرطرفدار وجود دارد. با اختصاص دادن يك بلوك در بورس به تيم‌هاي پرطرفدار شاهد خواهيم بود كه چگونه خود را نشان خواهند داد.
مديراني كه در راس مديريت پرسپوليس و استقلال قرار مي‌گيرند منصوب شده توسط وزارت ورزش هستند. دخالت‌‌هاي دستگاه ورزش در امور اين دو تيم باعث نمي‌شود كه هيچ‌وقت به يك ثبات درست مديريتي نرسند؟
در كل عمر مديريت در ايران پايين است به خصوص در اين حوزه كه بيشتر هم نمود پيدا مي‌كند. مالك دو باشگاه استقلال و پرسپوليس وزارت ورزش است و مالك حق دارد مديران خود را منصوب كند و اگر از حق مالكيت استفاده كند مراجع بين‌المللي نمي‌توانند به اين موضوع ورود كنند؛ اما متاسفانه ما حتي ظاهر امر را هم رعايت نمي‌كنيم و اين امكان را به مراجع بين‌المللي مي‌دهيم كه به اين بحث ورود كنند. به عنوان مثال نمي‌گوييم رييس مجمع مدير را بركنار يا منصوب كرد، بلكه مي‌گوييم وزير ورزش اين كار را انجام داد و امكان ورود را به مراجع بين‌المللي مي‌دهيم، چرا كه وزير حق اين كار را ندارد و دخالت دولت قلمداد مي‌شود در حالي كه مالك اين امكان را دارد. البته كه ما مدير نمي‌خواهيم فردي مي‌خواهيم كه فقط اطاعت كند. حرف گوش كند و حرفي نزند و مديري كه فقط حرف گوش كند ديگر مدير نيست، چرا كه ما با اين كار خلاقيت را از او گرفته‌ايم. مديري هم كه اعتراض مي‌كند سريع تغييرش مي‌دهيم، در واقع مدير معترض نداريم. ما يك ضبط‌صوت مي‌خواهيم كه صداي ما را ضبط و همان را پخش كند، همين.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون