رشد اقتصاد، درايرانِ نفتي را باور كنيم
حميدرضا طهماسبيپور
اقتصاد نفتي، اقتصاد رانتير و اقتصاد بيمار (هلندي)، اصطلاحاتي است كه درباره منافع نفت در اقتصاد ايران استفاده ميشود. سالهاست كه ميگويند و ميشنويم كه اقتصاد بدون نفت را دنبال ميكنيم اما در عمل، آنچه رخ داده اين است كه اقتصاد ايران به خون نفت زنده است و بس. نمونهاش اعلام رشد اقتصادي تازه ايران كه به تازگي 4/7 تا 2/9 درصد (6 ماهه و تابستان 95) اعلام شده و مشخص شد كه به واسطه رشد فروش نفت محقق شده است. در اين حوزه، عامه مردم با تعجب از اين اعداد، ميگويند درجيب ما چيزي تغيير نكرده اما دولت ميگويد كه اقتصاد رو به رشد است. حال به واقع چه كسي تمام واقعيت را ميگويد؟ ناگفته پيداست كه هر دو سوي ماجرا (دولت و ملت) درست ميگويند و رمز اين جملهها درهمان نفتي است كه گاهي نعمت و گاهي نغمت ميشود!دولت به واسطه رشد نفتي اقتصاد و پيشرانههايش، اقتصاد را رو به جلو ميبيند كه از جهتي كاملا درست است؛ اما مردم هم به حق ميگويند كه تغييري در جيبشان و بازارها رخ نداده است. براي درك بهتر ماجرا بد نيست به مثالي برگرديم. رشد اقتصادي ياد شده توسط دولت، همچون حركت لوكوموتيو قطاري است در جلوي يك قطار بلند و طويل قرار دارد كه همچون اقتصاد ايران بخشهاي مختلفي دارد. لوكوموتيو با نيروي محركه خود، در حال بالا بردن قدرت و توان موتور خود است تا بتواند تحركي روي ريل داشته باشد. موتور لوكوموتيو با رشد بالاي توان روبهروست اما هنوز واگنهاي مياني و پاياني اين قطار تحركي را نميبينند و اگر بگويند ما حركت نكردهايم، حقيقت را گفتهاند اما رخداد كلي را نديد گرفتهاند. به بياني ساده، تا زماني كه رشد بالاي اقتصادي در بخش نفتي و پس از آن صنايع بالادستي را نتوانيم مدتي تثبيت كنيم، رشد در زير بخشها و بازارهاي عمومي و صنايع كوچك قابل تصور نخواهد بود. در عمل، اقتصاد وابسته به نفت ايران، اين روزها با توان بالايي كه در حوزه نفتي در حال صرف است، به رشدي در پيشرانههاي خود نايل شده، اما زماني ديگر لازم است تا اين رشد به زيربخشها و بازارهايي برسد كه مردم بتوانند اثر آن را در جيب خود ببينند. چه آنكه اگر برجام نبود و فروش نفت با تدابير دولت (كسب سهميه اوپك) به وضع فعلي نميرسيد هيچ كدام از اين رخدادها هم محتمل نبود و شرايط سختتر از قبل ميشد. به هر حال.، فارغ از بحث سياسي و دستهبنديهاي رايج، بايد بپذيريم كه هر دولتي بر راس كار باشد، اقتصاد يك زبان بيشتر ندارد و با وجود محدوديتها و ظرفيتهاي كنوني اقتصاد ايران، سريعترين راه براي خروج از ركود و نزول (ايجاد شده در دو دولت گذشته) همين مسيري بود كه حالا به منطق آن راه ميرويم. ابتدا بايد لوكوموتيو با قدرت بيشتر و توان بالاتري به رشد اقتصادي نايل شود تا بتوانيم واگنهاي اين قطار (همان اقتصاد ايران) را حركت دهيم. چرا كه، رفتن در مسير پيشرفت و بعد از آن توسعه، نيازمند علم و تجربه در اين بخش است و نه شعارهاي سياسي. باور كنيم كه اقتصاد نفتي ايران، دهههاي طولاني با همين فرمول رشد كرده و راه ديگري در كوتاهمدت براي برگشت اوضاع نداريم. هر چند كه همه ميدانيم وابستگي به نفت همچون بيماري است، اما بايد واقعيتهاي زندگي مردم و اقتصاد بحرانزده دولت مهرورزي را هم به ياد داشته باشيم كه با ابزار انحراف افكار عمومي و يارانه دهي از همين درآمد نفت، توانست زيرساختهاي اقتصادي كشور را تضعيف كند. باور كنيم رشد اقتصادي در ايران نفتي، فعلا فرمول ديگري ندارد و راه افتادن لوكوموتيو اقتصاد به معني حركت آينده واگنهاست و در اين ميان نبايد مردم را مايوس كرد.