«احوال پرس»ها
حسامالدین مقامیکیا
روزنامهنگار
«احوالپرسي» يك فن است. فن پر امتيازي هم هست. آموختني است؟ به احتمال زياد. اما طبعا نه با «آموزش احوال پرسي در سه روز» يا چيزي شبيه به اين. يك سلوك و مراقبهاي ميخواهد؛ نه از جنس توي معبد نشستن و «اوم» گفتن يا معتكف نشستن به زبان روزه. يك مراقبه فعال ِ از دل خاسته لازم دارد و البته كه مثل هر هنر و فني كه نوع «ذاتي»اش موجود است، «احوالپرس»هاي ذاتي هم مكتب نرفته، مساله آموزند.
«احوال پرس»ها به خصوصيترين مسائل شما نزديك ميشوند بدون آنكه احساس كنيد اسرار مگويتان عالمگير خواهد شد؛ چون آنها از روي فضولي سوال نميپرسند؛ ميدانند بايد كجا را بكاوند تا غدههاي درد، سر باز كنند. براي رسيدن به اين غدهها، دست به جراحيهاي دردآور هم نميزنند، اصراري ندارند كه شما را شفا بدهند. نرم و آرام، تا آنجا كه احساس كنند هيچ صدمهاي نميبينيد، روحتان آزرده نميشود و خلقتان به تنگي نميرود، از شما سوال ميكنند و به جوابهايتان گوش ميدهند. «گوش دادن» هم البته كه بلدي ميخواهد. «آهان، آهان» گفتن و سر تكان دادن ديگران، شما را سبك نميكند. آنها كه براي دقايق استيصالشان گوش شنوايي سراغ دارند خوب ميدانند يعني چه و چه نعمتي روزيشان شده.
ما قواعدي ابداع كرديم و ميكنيم كه نشان بدهيم آن ايراني فضول قضاوتگر نيستيم. آن ايراني چه و چه نيستيم. قواعدي وضع كرديم بر مبناي قانون «همه يا هيچ»؛ سوال درباره ديگران فضولي است، پس ديگر سوال نميكنيم. معتقديم: طرف خودش بخواهد ميگويد. اين هم ممكن است، ولي آدمها با هم فرق دارند و اين چيزي است كه ما در برساختن قواعد كلي جديد، نديد گرفتيم تا خودمان را راحت كنيم؛ تا مجبور نباشيم رفقايمان را بخوانيم و بلد شويم و با هر كس به اقتضايش رفتار كنيم.
هرچند تشبيه ناخوشايندي به نظر برسد – كه شخصا خوش دارمش - «احوال پرسي» مثل آروغ گرفتن نوزاد است؛ ميتواني بچه را به حال خودش بگذاري؛ بالاخره اين باد سر معده، زماني از جايي خارج ميشود. هيچ نوزادي از باد سر دل و نفخ شير نمرده. ولي كسي كه مهر نوزاد را به دل دارد، در آغوشش ميكشد، آرام و مكرر و سر صبر به پشتش ميزند تا صدايي را بشنود كه به خودي خود دلربا و گوشنواز نيست.
فضولها، آروغ گرفتن را بلد نيستند، چنان به پشت طرف ميكوبند كه درد به جانش بيفتد. ديگراني هم كه يا فضولها را ملامت ميكنند، يا نگرانند چند دقيقهاي مرهم شدن براي رفيقي قضازده، پاييزگرفته يا اسير هورمونهاي ماهانه يا حتي بدخواب شده، به «انرژي منفي» دچارشان كند، ترجيح ميدهند نوزاد را بگذارند تا خودش با درد نفخي كه طبعا نميكشد، كنار بيايد.
اگر رفيق «احوال پرس» دور و برتان داريد، خوشا به احوالتان و اگر نداريد، چه فقدان عظيمي... باشد كه روزيتان شود.