اعتماد
نزديك به سه سال از تجمع 2 هزار نفري اهالي روانسر كرمانشاه براي جلب رضايت اولياي دم يك پرونده قتل ميگذرد اما هنوز گره پرونده باز نشده و پدر و مادر مقتول كه داغ جوان ديدهاند، حاضر به گذشت از حق قصاص خود نيستند. متهم 30 ساله نيز كه حكم قصاصش در ديوانعالي كشور تاييد شده، به گفته برادرش شرايط مساعدي در زندان ديزلآباد كرمانشاه ندارد. دو شاهد حادثه قتل در دادگاه رسيدگي به پرونده گفته بودند كه متهم در تاريخ 12 بهمن 87، مشغول خرد كردن گوشت بود كه مقتول به شوخي جارويي به پشتش زد. ناگهان متهم برگشت و چاقو بهطور اتفاقي در بدن مقتول فرو رفت. «اتفاقي بودن» ماجرا اما از سوي اولياي دم، قضات دادگاه و ديوانعالي كشور رد شد تا حكم قصاص متهم صادر شود. مدتي پس از صدور حكم، اهالي روانسر با پيشنهاد يكي از اعضاي شوراي شهر، ابتدا سر مزار مقتول رفتند و سپس جلوي خانه پدر و مادر او جمع شدند تا آنها را به بخشش ترغيب كنند اما اين اتفاق هنوز رخ نداده است. برادر متهم به «اعتماد» ميگويد كه برادرش در اين مدت چند بار در زندان قصد خودكشي داشته و آنها هر شرايطي كه اوليايدم براي بخشش اعلام كنند، ميپذيرند.
پس از آن تجمع، اولياي دم چه تصميمي گرفتند؟
قبل از تجمع، حرفشان قصاص بود، پس از آن مقداري آرام شدند و گفتند بايد فكرهايمان را بكنيم اما در اين سه سال، دنبال پرونده را نگرفتهاند و هيچ حرفي درباره اعدام يا رضايت نزدهاند.
شما چه تلاشهايي براي جلب رضايتشان انجام داده ايد؟
ما نتوانستيم به خانهشان برويم اما آنهايي كه به نمايندگي از ما رفتند، ميگويند كه اوليايدم سكوت ميكنند و چيزي نميگويند.
اولياي دم چند نفرند؟ در طول روز آنها را ميبينيد؟
پدر و مادر اميد هستند. هر روز پدر اميد از كنار مغازهام رد ميشود اما متاسفانه حرفي بينمان برقرار نميشود.
قبل از اين اتفاق، ارتباط خانوادگي با آنها داشتيد؟
خانوادههايمان نه اما برادرم و اميد از كودكي با هم دوست بودند طوري كه وقتي قتل اتفاق افتاد، هيچ كس باورش نميشد. دو شاهد حادثه در دادگاه گفتند كه آنها در حال شوخي با هم بودند.
برادرتان چه شرايطي در زندان دارد؟
آنجا يك ثانيهاش هم مرگ است. تا حالا چند بار قصد خودكشي داشته.
حكم قصاصش به دايره اجراي احكام فرستاده شده؟
نه، پرونده رفته استيذان. البته حكم قصاص، همان موقع كه مردم جمع شده بودند، تاييد شده بود.
شرايط خانوادهتان در اين 8 سال چطور بوده؟
پدرم سه ماه پس از حادثه سكته كرد. الان مادرم مانده كه او هم حال و روز خوشي ندارد. من اگر جايش بودم، تا حالا مرده بودم.
اولياي دم پسرشان را از دست دادهاند، اگر اجازه ديدار بدهند، چه چيزي براي جلب رضايتشان ميگوييد؟
هر شرطي داشته باشند، ميپذيريم. ما اگر ميدانستيم كه برادرمان ذرهاي قصد قتل داشت و به عمد ضربه وارد كرده، راضي بوديم كه به جاي يكبار، 50 بار اعدامش كنند.