درباره نمايشنامه«باغبان مرگ» نوشته محمد چرمشير
اين مهماني مرگ را بايد ديد
احمد پوري
مترجم و نويسنده
تكگويي و گاه دوگويي كه در آن سراسر نمايشنامه را ديالوگهاي يك نفر يا دو نفر تشكيل ميدهد عرصه خطرناكي براي نويسنده است. طرح و روند داستان معمولا تماشاچي را بايد با ترفندهاي ظريف و هنري روي صندلي نگه دارد و تا آخر نمايش او را با خود بكشاند. براي چنين كاري استفاده از دكورهاي مناسب و چشمگير، موزيك جذاب، نورپردازيهاي ابتكاري و جالب، حركتها و ميزانسنهاي دقيق و چشمنواز، ديالوگهاي قوي، استفاده از رقص و حركات هارمونيك و بالاتر از همه بازيهاي نفسگير ظاهرا در خدمت جان بخشيدن به داستان برميآيند. نمايشنامه «باغبان مرگ» به جز ديالوگ و بازي از هيچ المان ديگري براي دوختن تماشاچي به صندلي استفاده نكرده است. دكور، ميزي به ازاي عرض سالن است با دو صندلي در دو سوي عرض مستطيل با شيشهاي در وسط كه نشانه پنجرهاي است كه يك خبرنگار را از قاتلي زنجيرهاي جدا ميكند. دو پرده سينما در دو ديوار سالن هم گاه با تصاويري سعي ميكنند به روند داستان ياري كنند. اما در نبود تقريبا تمامي آن تمهيداتي كه گفته شد اين نمايشنامه نفس تماشاگر را از همان آغاز در سينه حبس كرد و او را تا آخر نمايش كشاند تا جايي كه وقتي چراغهاي سالن روشن شد تماشاچي ناگهان دريافت كه گذشت زمان را اصلا احساس نكرده است. اين جاست كه نخستين آفرين نصيب نويسنده ميشود كه از اين چالش مخاطرهآميز سرافراز بيرون آمده است. ديالوگهاي بسيار جذاب و سنجيده، هركدام تعليقي ريز به وجود ميآورد و تماشاچي را منتظر ادامه گفتوگو ميكند.
بازي بسيار قوي و زيباي آتيلا پسياني و جا دادن شخصيت باهوش و غريب يك قاتل زنجيرهاي در ذهن تماشاگر از نقاط قوت نمايشنامه است. بازي نرم و باورپذير مارين ونهولك نيز از همان ابتدا تماشاچي را متقاعد ميكند كه با خبرنگاري جسور و كنجكاو روبهروست كه از موضع قدرت با يك قاتل حرفهاي دست و پنجه نرم ميكند.
نمايشنامه با اورتوري آرام و محتاط آغاز ميشود كه در آن هم خبرنگار و هم قاتل هر كدام ميخواهند با كلاممرعوبكننده، برتري خود را به ديگري ثابت كنند. اما هرچه نمايشنامه جلوتر ميرود احساس متناقض تماشاگر درباره قاتل، گاه متقاعدش ميكند كه در وجود او انسان آرام و معصومي است كه از زيباييها لذت ميبرد و همهچيز را زيبا ميبيند و لحظهاي ديگر با آن وجه پليد و بيرحم شخصيت او روبهرو ميشود. يخ قدرت زن خبرنگار نيز آرامآرام در مقابل قدرت قاتل آب ميشود تا جايي كه در آخر نمايش از صلابت او چيزي نميماند. همانگونه كه گفتم كارگردان در اين نمايشنامه از حداقل افكتهاي مرسوم بهره گرفته است اما در اين حداقل، نهايت استفاده از آنها را براي جذابيت اثر كرده است. اين مهماني مرگ را بايد ديد و از آن به عنوان اثري متفاوت و قوي لذت برد. نمايشنامه گيراي محمد چرمشير با كارگرداني حساب شده و خوب اروند دشت آراي و بازي ستودني آتيلا پسياني و بازي گيراي مارين ون هولك كه در سالن سمندريان تماشاخانه ايرانشهر اجرا مى شود، اثري خوب در عرصه تئاتر ما پديد آورده است.