• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3710 -
  • ۱۳۹۵ سه شنبه ۱۴ دي

يك‌خبر، سه چهره

13 ميليون فقير و تغييرات اجتماعي، فرهنگي و سياسي

13 ميليون فقير، آماري است كه هفته‌هاي گذشته منتشر شد تا مشخص شود شرايط بحراني اقتصادي و مشكلات سال‌هاي گذشته، چطور طبقه مهمي از جامعه ايراني را زير خط فقر برده. طبقه‌اي كه الزاما نه به دليل بي‌سوادي يا ناآگاهي و حتي نداشتن مدرك دانشگاهي كه تنها به دليل شرايط و بحران‌هاي حاكم بر وضعيت اقتصادي، درآمد زندگي خود را از دست داده‌اند و همچنان با ارقامي زير خط‌فقر زندگي خود را مي‌گذرانند. اتفاقي كه شايد از منظر اقتصادي از بحران‌هاي اقتصادي بزرگ حرف مي‌زند اما در پشت پرده شامل بحران‌هاي فرهنگي، اجتماعي و حتي سياسي مي‌شود. براي بررسي اين بحران‌هاي پنهان در آمار ارايه شده، اين موضوع را با سه كارشناس در ميان گذاشتيم و از آنها پرسيديم اين 13 ميليون نفر، گرفتار چه عواقب فرهنگي، سياسي و اجتماعي مي‌شوند؟

 

پر كردن خلاها

هادي حق‌شناس كارشناس اقتصادي

طبقه متوسط در جامعه مي‌تواند منشا تحولات سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي باشد. هرچقدر سهم اين طبقه اجتماعي نسبت به طبقات غني و فقير بيشتر باشد، تحولات سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي در جامعه راحت‌تر انجام مي‌گيرد. از طرف ديگر اگر طبقه متوسط ضعيف باشد يا حجمش نسبت به دو طبقه ديگر كم باشد، آن زمان تحولات مختلف اجتماعي ممكن است به كندي انجام بگيرد و در واقع عوارض‌هاي فراواني را بر جامعه تحميل خواهد كرد. از منظر اقتصادي وقتي كه كشوري سال‌هاي متمادي داراي تورم‌هاي دو رقمي است، طبيعي است آنهايي كه داراي دارايي هستند، همواره ارزش دارايي‌هاي‌شان بيش از نرخ تورم در حال افزايش است و گروه ديگر كه حقوق‌بگير هستند متناسب با نرخ تورم ارزش دريافتي‌هايشان رو به كاهش است و اصطلاحا همان داستان وال استريت پيش مي‌آيد و اين آغاز ايجاد عوارض‌ مختلف در جامعه است. حالا بخشي از اين عوارض‌ تحت عنوان بزهكاري‌هاي اجتماعي، افزايش نرخ تورم و حاشيه‌نشيني‌هاي شهري ايجاد مي‌شود. متاسفانه فاصله دهك‌هاي پايين جامعه با بالا در حال افزايش است و طبقه متوسط در حال كم شدن است كه اين موضوع نشانه‌هايي از وقوع برخي از عوارض اجتماعي در آينده است. اينجاست كه دولت‌ها بايد فكري كنند كه دهك‌هاي پايين جامعه را به سمت دهك‌هاي متوسط ارتقا بدهند كه اين موضوع مي‌تواند از طريق ايجاد اشتغال، افزايش سرمايه‌گذاري، افزايش جذب سرمايه‌گذاري‌هاي بخش خصوصي و داخلي باشد. به هر حال اين خلأ بايد پر شود و اگر اين اتفاق صورت نگيرد هزينه‌هاي اجتماعي فراواني را بر كشور تحميل خواهد كرد.

 


كم‌رنگ شدن تاثيرگذاري سياسي

عبدالله‌ ناصري استاد دانشگاه

در دولت قبل به دليل نگاه پوپوليستي دولت و با شعارهايي كه داده مي‌شد، اگرچه ممكن است عمدا نبود اما درگيري‌هاي اقتصادي به وجود آمده در آن دولت‌ باعث شد كه قشر متوسط جامعه از بين برود و تبديل به قشر ضعيف جامعه شود. با روي كار آمدن دولت جديد در سال 1392 بازسازي طبقه متوسط آغاز شد و تا حدود نه چندان قابل توجهي انجام شده است. اما بايد به اين نكته اذعان كرد كه دولت تدبير و اميد اگرچه تا حدودي روند تورم را مهار كرد اما به خاطر اينكه در شكستن ركود اقتصادي عملكرد مثبتي نداشت طبقه متوسط همچنان درگير بحران‌هاي به وجود آمده در دولت قبل است اما به هر حال رگه‌هايي از بازسازي اين طبقه را مي‌توان ديد ولي به حدي نيست كه اين طبقه بتواند در عرصه‌هاي سياسي مثل قبل تاثيرگذاري بالايي داشته باشد. بخشي از اين 13 ميليون نفر از طبقه متوسط به طبقه فقير آمده‌اند؛ طبقه‌اي كه در هر جامعه‌اي چه توسعه‌يافته و چه در حال توسعه، اساسا قشر تعيين‌كننده‌اي در مناسبات سياسي است. طبقه متوسط در بزنگاه‌هاي سياسي كه در كشور ما بارزترين و متجلي‌ترين شكل آن ظهور و بروز انتخابات است، مي‌تواند مشاركت بالايي داشته باشد. اصولا دولت‌هاي پوپوليستي و دولت‌هايي كه باوري به نقش‌آفريني طبقه متوسط در عرصه‌هاي سياسي و اجتماعي ندارند، سعي مي‌كنند در نخستين فرصت اين طبقه را از جامعه حذف كنند. اتفاقي كه در دولت گذشته رخ داده و حالا بخشي از طبقه متوسط به زير خط فقر آمده‌اند و تاثيرگذاري آنها در بزنگاه‌هاي سياسي كشور هم به دليل درگيري و منفعل شدن اين طبقه كمتر مي‌شود و اين موضوع به اقشار ديگر هم سرايت مي‌كند چون طبقه متوسط برخلاف طبقه غني جامعه در نشر آگاهي از يك‌سو و آگاهي‌پذيري اجتماعي از سوي ديگر دغدغه دارد و بر همين اساس اخبار و رويدادها را دنبال مي‌كند و مي‌تواند در بازتوليد و بازنشر اينها تاثيرگذار باشد و وقتي طبقه متوسط چنين دغدغه‌اي نداشته باشد بخشي از آگاهي‌رساني و همراهي جمعي نيز از بين مي‌رود.

 

 

عامل رشد تمام حوزه‌ها

محمد رضا بادامچي عضوكميسيون اجتماعي مجلس

متاسفانه بناي از بين بردن طبقه متوسط و پرتاب به سمت طبقه فقير در دو دولت گذشته صورت گرفت. دولت‌هاي نهم و دهم با بي‌مبالاتي‌هايي كه در مديريت داشتند و همين‌طور ايجاد تورم بي‌اساس در جامعه كه در اثر آن واحد‌هاي توليدي به حالت فرسوده درآمدند، باعث شدند كه طبقه متوسط در جامعه از بين برود. اينكه در اين روزگار طبقه متوسط فقير شده و ديگر كمتر اثري از آن در مناسبات اجتماعي، فرهنگي و سياسي است، نتيجه مديريت آن روزها است كه الان در حال مشاهده آن هستيم. طبقه متوسط وقتي قوي باشد فرهنگ نيز رشد مي‌كند و در همين جهت سياست و مباحث اجتماعي نيز رشد و نمو دارند اما وقتي اين طبقه فقير باشد اين حوزه‌ها نيز خالي از هرگونه فعاليتي باقي مي‌مانند. نبود طبقه متوسط باعث توسعه فقر و بيكاري در جامعه شده است و همه اينها ريشه در حركت‌هاي گذشته دارد. خوشبختانه در برنامه ششم توسعه تصميم‌سازان و مسوولان در تلاش هستند تا بتوانند طبقه متوسط را بازسازي كنند و فاصله طبقاتي را كم كنند. طبقه متوسط از روشنفكران، اساتيد، دانشجويان، معلمان و... تشكيل شده است كه اينها در حركت‌هاي جمعي به سمت سازندگي، توسعه و پيشرفت تاثيرگذار هستند و در نبود اين طبقه چنين دستاوردهايي به سختي صورت مي‌گيرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون