ادامه ماجراي سرمربي پرسپوليس و كيروش
بازيكنان تيمم تحتفشار هستند
ماجراي كيروش و برانكو به عنوان يك اختلافنظر شخصي آغاز شده اما كشاندن دامنههاي آن به شبكههاي اجتماعي و فضاي مجازي، همه تشكيلات فوتبال ايران را درگير كرده است. بدون اين شعارها، هشتگها و جهتگيريها، شايد اين دعوا از مدتها قبل براي هميشه به پايان رسيده بود. به محض اينكه دعواي رسانهاي كيروش- برانكو به مرحله پرخاشگرانه كنار گذاشتن بازيكنان پرسپوليس از اردوي تيم ملي ميرسد، فراخوان هواداران پرسپوليس براي حضور در فرودگاه و استقبال از مليپوشان ديپورتشده نيز آغاز ميشود. واضح اينكه ستارهها در اردوي دوبي افتخاري به دست نياوردهاند تا شايسته استقبال و تمجيد باشند و معناي اين تجمع، چيزي به جز فشار آوردن به كادر فني تيم ملي در روزهاي جنگ سرد با كادر فني پرسپوليس نيست. ماهيت اين استقبال، در شعارها نيز مشخص ميشود. شعارهاي كنايهآميزي كه در جلسههاي تمريني پرسپوليس ادامه پيدا ميكند و البته پاسخ متحدان مجازي كارلوس كيروش را نيز به همراه دارد. فضايي كه امروز به دو قطبي كيروش-برانكو در فوتبال ايران دامن ميزند، همان فضايي است كه بستر لازم براي روبهروي هم قرار دادن اين دو چهره را فراهم كرده است. البته كه رفتار سرمربي پرتغالي تيم ملي و سرمربي كروات تيم صدرنشين ليگ، كاملا قابل نقد به نظر ميرسد اما سوال اينجاست كه آيا ميتوان از سهم عمده اهالي فوتبال در ايران در رقمخوردن اين دوقطبي دوستنداشتني، به سادگي عبور كرد؟ ديروز علي دايي واكنشي تند به اين ماجرا نشان داد و به فدراسيون فوتبال ايران حمله كرد: «برانكو يك كلام انتقاد از برنامهها كرده. سريع احضارش ميكنند. پس آزادي بيان در اين فوتبال يعني چه؟ هر كس حرف بزند، احضار ميشود؟ دستبرداريد. اينجا پادگان كه نيست، فوتبال است.»
اما برانكو بعد از چند روز سكوت، پاسخهاي تازهتري دارد. سرمربي پرسپوليس درباره شايبه سرمربي شدنش در تيمملي و انتقادات اخيرش به كيروش گفت: «من ميتوانستم سرمربي تيم ملي كرواسي شوم اما نخواستم، چون دوست داشتم در باشگاه كار كنم. هفت سال در تيم ملي كرواسي بودم و مدال برنز جام جهاني 1998 فرانسه را دارم. همراه با ايران به جام جهاني 2006 رفتم و تقريبا همه تورنمنتهاي بزرگ فوتبال در دنيا را پشت سر گذاشتم. در جام ملتهاي 1996 انگلستان همراه با كرواسي شركت كردم، به جام جهاني 1998 فرانسه رفتم و سپس با تيم ملي ايران قهرمان بازيهاي آسيايي پوسان در سال 2002 شدم. در جام ملتهاي آسياي سال 2004 هم همراه با ايران به مقام سوم رسيدم و صعود راحتي به جام جهاني 2006 آلمان داشتيم. من در سه كشور مقام قهرماني دارم. در ليگ كرواسي هم قهرمان ليگ و هم قهرمان جام حذفي شدم آن هم با 20 امتياز اختلاف نسبت به تيم هايدوك كه دوم بود. وقتي به چين رفتم در همان سال اول قهرمان چين شديم آن هم در حالي كه حتي يك مليپوش هم نداشتيم و با 13 امتياز اختلاف نسبت به تيم دوم قهرمان شديم. بعد به پرسپوليس آمدم و بايد بگويم عملا سال گذشته ما قهرمان ليگ شديم آن هم به دليل انجام بازيهاي رودررو با تيم قهرمان. بازيكنان ايراني زحمتكش و با قدرت هستند و تلاش كردن را دوست دارند.»
برانكو در پاسخ به اين پرسش خبرنگار فارس كه پرسيد «ديپورت 7 مليپوش پرسپوليس از اردوي دوبي به نظر ميرسد فشار را روي شما به عنوان سرمربي پرسپوليس بيشتر كرده است. با اين موضوع موافقيد؟» گفت: «بله، روي من فشار بيشتر شده است اما روي بازيكنانم فشارها بيشتر شده است. كيروش اين 7 بازيكن را در وضعيت دشواري قرار داده است. اينها مشكلات واقعبينانه اتفاقاتي است كه رخ داده است و من هم به آن آگاه هستم.» و راهحلش را اينگونه بيان كرد: «راهحل ما مثل فصل قبل است بهطوري كه هر گاه فشار روي ما زياد بود قويتر، قويتر و قويتر از قبل عمل كرديم. ما ميخواهيم تهديد را به فرصت تبديل كنيم. انتظارم اين است كه با همه اين اتفاقاتي كه رخ ميدهد ما هر روز نسبت به روز قبل منسجمتر باشيم.» سرمربي قرمزهاي پايتخت درباره هواداران باشگاهش اعتقاد دارد «هواداران از من حمايت نكردند بلكه حمايت آنها از پرسپوليس است. آنچه از همهچيز زيباتر بود اين است كه هواداران پرسپوليس نشان دادند چقدر عاشق تيمشان هستند. پرسپوليس براي آنها صبحانه، ناهار و شام است. آنها اعجازآور عاشق تيمشان هستند و همچنين جان خود را براي تيم ملي ميدهند. ديديد كه مقابل قطر و كره جنوبي هواداران پرسپوليس چه حمايت شگفتانگيزي از تيم ملي كردند.» اما حرف پاياني برانكو، انتقاد از رييس فدراسيون فوتبال ايران: « چرا من نبايد اظهارنظر كنم؟ يعني بايد همهچيز را با چشم بسته بپذيرم؟ من چون روزنامهها را مطالعه نميكنم زياد از اظهارنظرها خبر ندارم. من وقتي مسابقات را آناليز ميكنم زماني كه ميبينم تيمم عالي بازي ميكند نكات مثبت را جدا كرده و حتي نكات منفي را هم ميبينم.»