«ديگران» حق حرف زدن دارند
علي شكوهي
فرصتي شد تا گفتوگوي 150 دقيقهاي حسين دهباشي با سيدمصطفي تاجزاده را ببينم. نام دهباشي اينك با تاريخ شفاهي كشورمان پيوند خورده است و كارهايش غالبا هم از نظر انتخاب افراد و چهرهها و هم از زاويه ورود و خروج به گفتوگو و هم از بعد رعايت اصول يك كار حرفهاي و در نهايت از منظر رعايت اعتدال و بيطرفي در عين ايجاد يك فضاي چالشي، قابل دفاع و ديدني است. البته اين سلسله گفتوگوها ميتواند موافقان و مخالفاني داشته باشد ولي شخصا معتقدم كه بايد از اينگونه فعاليتها استقبال و برآيند آن را به سود فضاي سياسي و فكري كشور ارزيابي كرد. در شرايطي كه صدا و سيما فضاي بستهاي را ايجاد كرده و فقط از افراد خاصي در برنامههايش دعوت ميكند و از برگزاري مناظره و گفتوگوهاي چالشي جدي پرهيز دارد و حضور بسياري از افراد و شخصيتهاي سياسي را خط قرمز خودش قرار داده، طبيعي است كه تلاشهاي امثال دهباشي در انجام گفتوگو با اين افراد ممنوعالتصوير مورد حمايت جامعه قرار بگيرد و بينندگان زيادي را به خود جلب كند.
سالها قبل به همراه چند تن از دوستان، در برخي از نشريات قالب متفاوتي را تحت عنوان «محاجه» طراحي كرده بوديم كه در آن با افراد سرشناس كشور و نمايندگان جريانهاي سياسي و وزرا و نمايندگان مجلس گفتوگوي چالشي انجام ميداديم. البته در آن زمان امكانات فيلمبرداري و تدوين و انتشار در فضاي مجازي وجود نداشت و ما مجبور بوديم تنها به صورت گفتوگوي مكتوب آن را در نشريات مجاز منتشر كنيم. در آن قالب، ما تنها ضبطكننده اظهارات آن افراد نبوديم يا صرفا به طرح سوال اكتفا نميكرديم بلكه از موضع يك كارشناس مطلع و آشنا با تفكر، مواضع و عملكرد چهرههاي مصاحبه شونده، پرسشهايي را مطرح ميكرديم و سپس تمامي اسناد و مداركي كه در نقد مواضع آنان فراهم كرده بوديم، ارايه ميداديم و گوينده را واميداشتيم از خود دفاع جدي كند و به همه سوالات و ابهامات پيرامون خود پاسخ دهد. در «محاجه»، فرد نميتواند پنهانكاري كند يا خلاف بگويد و اين شيوه طبعا براي خوانندگان و بينندگان آن گفتوگوها هم مفيدتر است زيرا پاسخ بسياري از سوالات خود را پيدا ميكنند. چالشها و برخوردهاي فكري ايجاد شده در حين انجام گفتوگو نيز بر جذابيت آن ميافزايد و موجب ميشود كه هيچكس نتواند آن گفتوگوها را ناديده بگيرد. برخي از اين «محاجه»ها آنقدر پر فراز و نشيب از آب درميآمدند كه بايد عنوان «محاكمه» را براي آن انتخاب ميكرديم زيرا اتفاق ميافتاد كه يك گفتوگو به دليل قهر و ناراحتي مصاحبه شونده، ابتر ميماند و در جلساتي ديگر پي گرفته ميشد.
متاسفانه اكنون از اينگونه گفتوگوهاي جدي و چالشي و آزاد در رسانه ملي خبري نيست و همه افرادي كه براي گفتوگو و مناظره دعوت ميشوند مجبورند به بسياري از قواعد تحميلي تن دهند و درباره بسياري از افراد و موضوعات سخن نگويند و در عمل بسياري از پرسشهاي اصلي ذهن مخاطبان را مورد توجه قرار ندهند. در اين حالت بينندگان و شنوندگان هم جذب برنامهها و افراد و سخنان تكراري نميشوند و به همين دليل است كه صدا و سيما مخاطبان خودش را از دست ميدهد. البته برخي از شبكههاي تلويزيوني كه از سوي نهادهاي خاص حمايت و اداره ميشوند، با اينكه دستشان بازتر است اما متاسفانه ذهنيت گردانندگان آن بستهتر است و به همين دليل ممكن است گاهي براي پيدا كردن مخاطب به طراحي فضاي بازتر تمايل نشان دهند ولي ايجاد بستر چندصدايي به اعتقاد راسخ نياز دارد و به صورت نمايشي ناشدني است. مصطفي تاجزاده در گفتوگو با دهباشي همان تاجزاده هميشگي است. فردي كه داراي انسجام فكري و تحليلي است و هيچ حادثهاي را بدون تحليل پشت سر نگذاشته است. او از نسلي است كه هم سالهاي قبل از انقلاب را در بستر مبارزات سياسي و تشكيلاتي تجربه كرد و هم سالهاي بعد از انقلاب را در مسووليتهاي گوناگون فرهنگي و سياسي پشت سر گذاشت. او با غالب مسوولان نظام مراوده فردي و شخصي و كاري و تشكيلاتي داشت و طبعا در متن بسياري از حوادث سياسي كشور به خصوص از دوران اصلاحات به بعد حاضر بود و به همين دليل حرفهاي فراواني براي گفتن داشته و دارد. شخصا معتقدم كه مصطفي تاجزاده در جبهه اصلاحات، يك اصولگرا است و به مباني مشخصي پايبندي راسخ دارد و اصلا حاضر به كوتاه آمدن از اصول مورد قبول خودش نيست. در واقع بسياري از اصولگراها نشان دادند كه يك اصل دارند و آن هم كسب و حفظ قدرت به هر روش ممكن است اما تاجزاده از كساني است كه به اصول اخلاقي مورد قبولش وفادار است و چرخش زمانه اين خصلت را از او نگرفته است. البته او مانند طيفي از اصلاحطلب از خود و گذشته خود فاصله گرفته و نقدهاي جدي را متوجه مواضع و عملكرد اصلاحطلبان در گذشته ميداند اما در عين حال حاضر نيست تاريخ ديروز را با منطق امروز محاكمه كند و بسياري از اتفاقات از جمله اصل انقلاب و نظام جمهوري اسلامي و رويكرد ضدامپرياليستي آن زمان را با استدلالهاي غلط و تابع مد روز فكري و سياسي نقد كند.
تاجزاده يك حق ديگر هم بر همگان به خصوص بر صدا و سيما دارد و بايد روزي اين حق اعاده شود. در حوادث سال 88 و حوادث بعد از آن تاكنون و در قالب ميزگردها و اخبار و گزارشهاي خبري و مستندهاي سياسي، دهها اتهام عليه او در صدا و سيما منتشر شد و براي هيچيك از آنها هم مجال دفاع فراهم نشد. بايد اين ظلم جبران و مجال دفاع به او داده شود. يقين دارم كه حرفهاي او درباره اين سالها، شنيدني است و دفاعياتش در غالب موارد اقناعكننده. اگر ادعاي عدالت داريم بايد به ديگراني كه سالها مورد اتهام قرار گرفتند، فرصت حرف زدن و دفاع بدهيم.