با رفتن مديران، كار استقلال درست نميشود
كاظم اوليايي
مديرعامل پيشين باشگاه استقلال
1- در اينكه شرايط پيش آمده براي استقلال نامطلوب و آزاردهنده است و هواداران بابت آن در رنج و عذابند شكي نيست اما بايد عميقتر به مساله نگاه كنيم. ما در ايران هنور تعريف درستي از باشگاه حرفهاي و طرح جامع باشگاهداري نداريم. در نتيجه اين مشكلاتي كه پيش ميآيد نخستين آن نيست و آخرينش هم نخواهد بود. برخي از مشكلات كاملا محسوسند مانند اتفاقي كه زمان مديريت نجفنژاد رخ داد و تيم از رفتن به رقابتهاي آسيايي محروم شد يا اينبار كه تيم به بازيكنان جديد پول داده ولي محروم شده. علت اين اتفاقها اين است كه باشگاه، انسجام و ساختار منظم ندارد. برخي مديران فكر ميكنند كه كارمند دولت هستند و بايد صبح سر كار بيايند و عصر بروند و فقط آنچه روي كاغذ به عنوان شرح كاري برايشان در نظر گرفته شده انجام دهند. آقايان تناسبي با باشگاه ندارند و باشگاه هم ساختار درستي ندارد. البته آنها دلسوز باشگاه هستند؛ دلسوزي لازم است اما كافي نيست.
2- بايد در چارچوب طرح جامع باشگاهداري، تعريف درستي از باشگاه ارايه شود. وزارت بايد اين طرح را داشته باشد، باشگاهها هم بايد براي خود اساسنامه و ساختار مدون داشته باشند. اكنون همه باشگاههاي ايران قابل ارزشيابي نيستند و هريك طبق سليقه خاصي درست شدهاند. ساختار كنوني استقلال جواب نداده و علاقهمندان با تيم دلخور و عصباني هستند. بايد شرايط فني تيم را با ديد مثبت ببينيم. در تيم جوانگرايي شده و اميد داريم كه فصل بعد، اين جوانها با هماهنگي بيشتري به ميدان بيايند و فعلا وضعيت اين فصل را تحمل ميكنيم اما در مسابقات برونمرزي كه استقلال قرار است به عنوان نماينده ايران حضور بيابد، به تجربه بازيكناني مثل آندو نياز داشتيم كه از پيش باخته نباشيم و كادر فني هم اين مساله را درك كرده.
3- در ماجراي محروميت باشگاه از نقل و انتقالات، قصور صورت گرفته است. تعداد پرسنل ستادي باشگاه، از مديرعامل گرفته تا هياتمديره، معاونها، مشاوران، دفتردار و... بيشتر از اعضاي تيم است حال آنكه ما در ايران تيمداري ميكنيم نه باشگاهداري. وقتي اين تعداد افراد از يك مورد ساده پاسخ دادن به يك نامه غافلند پس ببينيد در بقيه كارها چطور عمل ميكنند. معتقدم تغيير در مديريت باشگاه كمكي به حالش نميكند. اگر از اين حرفها نتيجه بگيريم كه با رفتن آدمها و آمدن ديگران شرايط تيم مطلوب ميشود، من ميگويم كه نميشود. آنهايي كه اكنون در باشگاه هستند، مناسب نيستند اما انتخاب آدمهاي مناسب هماكنون مقدور نيست چون باشگاه ساختار درست ندارد و در صورت آمدن آدمهاي مناسب، موفقيتها مقطعي خواهد بود.
4- ما عضو فيفا هستيم و حق عضويت پرداخت ميكنيم. قوانين داخلي كشور هم تاكيد ميكند كه اگر يك سازمان عضو يك نهاد بينالمللي باشد بايد ضوابط آن نهاد را بپذيرد. وقتي تيمهاي ما به مسابقات بينالمللي ميروند برايشان سندسازي ميكنيم و ميگوييم كه قوانين فيفا را اجرا ميكنند و حرفهاي هستند اما عواقب اين مساله چه خواهد بود؟ وقتي نام فوتبال ما حرفهاي شد قرار بود قدم به قدم امكانات حرفهاي را وارد كنيم اما اين كار را نكرديم و حالا فوتبالمان را از آماتور هم بدتر اداره ميكنيم. وضعيت همه باشگاههاي ايران همين طور است. شرايط فوتبال باشگاهي ما فاجعهآميز است. حالا كه در گرداب افتادهايم بگذاريم از آن درست بيرون بياييم. زيرساختها را درست كنيم و باشگاههاي حرفهاي داشته باشيم. مرگ يك بار، شيون هم يك بار! آيا ميخواهيم حرفهاي باشيم؟ پس بايد ضوابط بينالمللي را اجرا كنيم.