«يزداني» ضربه نشد، ضربهاش كردند
بار لعنتيِ قهرمان كش
وحيد جعفري
روزنامهنگار
ضربه فني در كشتي هميشه اتفاقي نيست؛ اما همواره غافلگيري است! نه ديويد تيلور امريكايي كه البته كشتيگير قابل و قابل احترامي است، ببر حسن يزداني بود و نه كشتيگير ايران، بباز آزادكار امريكا! در واقع جوان اول اين روزهاي كشتي ايران نه به حريف، بلكه به فشار بيش از اندازه -كه روي دوش خود از هر سو از جامعه و مردم، مسوول و غيرمسوول احساس ميكرد- باخت.
حالا او ناراحت و غمگين؛ اما راحت شده از اين فشارها كه او را زير ذرهبين قرار داده بود تا همگان در يك تيم، فقط و فقط او را ببينند و همهچيز را در او خلاصه كنند.
همان وقت كه در فرودگاه كلاهش را آنقدر پايين داده بود كه چشم كسي به او نيفتد و از گوشهاي تندتند ميرفت تا سوار اتوبوس شود، معلوم بود كه حالا نفسي عميق خواهد كشيد و سبك خواهد شد از اينكه اين بار لعنتي، قهرمان كش را زمين گذاشته و ديگر زير خواستهها و نگاههاي سنگين، روز را شب و شب را روز نخواهد كرد.
مقصر شكست يزداني «ما» هستيم؛ كه با بدفرهنگي اينبار سنگين را روي دوش جوان او گذاشتيم و روانه ميدانش كرديم و شايد اين تجربه گرانقدري باشد براي اين جوان كه امروز و آنهم در ايران شكست بعد از المپيك را درك كرد تا درس بزرگي باشد برايش و بهتر و بيشتر آشنا شود با مقوله قهرماني و ديگران كه هزار بالا و پايين دارد.
حسن بايد بالاخره يك جا ميباخت و اينبار را زمين ميگذاشت و نفسي تازه ميكرد در اين جامعه شلوغ و متوقع كه بدون دادن حتي يك قرص آهن، آدم را آدمآهني كرده و به ميدان ميفرستند (!) و چه جايي بهتر از جام جهاني! او اگر حالا و اينجا در ايران نميباخت، بايد حالا حالاها اينبار را با خود ميكشيد و شايد به اجبار در جهاني فرانسه كه مهمترين رقابت سال است آن را زمين ميگذاشت؛ اما حالا او راحت و آسوده، بدون اينكه زير اين همه نگاه باشد، تمرينات خود را دنبال خواهد كرد تا آماده آماده شود براي حضور در مسابقات جهاني سال 2017.
حالا گفته ميشود يزداني سرماخورده بوده و به همين دليل مغلوب تيلور شده و خب در مقابل ميگويند اگر سرماخورده بود، چرا گذاشتند كشتي بگيرد؟ و در جواب ميگويند اگر نميگذاشتيم كشتي بگيرد و ديگري راهي ميدان ميشد و شكست ميخورد، ميگفتند چرا از يزداني استفاده نكردند!
تا وقتي درست و منطقي به يك ماجرا نگاه نكنيم، هزار جور حرف و حديث به وجود خواهد آمد، پس بهتر است نگاهي واقعي به هر واقعه داشته باشيم. برد و باخت بخشي از رقابت ورزشي است، مگر حميد سوريان بعد از كسب مدال جهاني و المپيك در رقابتهاي مختلف مغلوب رقبا نشد؛ اما خب در ادامه باز به مدال المپيك و جهاني رسيد، مگر بوايسار سايتي يف بزرگ در رقابتهاي جهاني و المپيك و حتي در رقابتهاي داخلي روسيه شكست نخورد؛ اما خب در ادامه قهرمان جهان و المپيك شد. حسن يزداني باز خواهد گشت، با قدرت هم بازخواهد گشت و آن وقت است كه متوجه خواهيم شد اين شكست آنقدرها هم بد نبوده و شايد به موقع هم بوده باشد.
كافي است ياد مهدي حاجيزاده همشهري يزداني با آن همه استعداد بيفتيم، آن وقت است كه به اين موضوع هم فكر خواهيم كرد كه شايد اين باخت پلي باشد براي رسيدن يزداني به پيروزي و موفقيتهاي بيشتر و بزرگتر بلند شو قهرمان؛ تو هنوز اول راهي!