قانون اساسي براي همه
ارزيابي افكار عمومي به اثبات رسد و مقبوليت عمومي يابد. اين ميشود «سابقه» و «كارنامه» ي عملكردها نسبت به گذشته تا اكنون. آنگاه، «برنامه»اش، مشتمل بر عناوين مهم طرحها و پروژههايي كه براي اداره امور كشور در سر ميپروراند را جهت آگاهي به افكار عمومي عرضه بدارد.
4- طرح و پروژههايي مانند چگونگي دستيابي مملكت به استقلال همهجانبه در سياست، اقتصاد، فرهنگ، اجتماع، امنيت، دفاع و...، راهكارها در چگونه محقق ساختن اقتصاد مقاومتي در صنعت، كشاورزي، دامداري و تامين نيازهاي اساسي مانند اشتغال، مسكن، خوراك، پوشاك، بهداشت، درمان، بيمه، ايجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محروميت در زمينههاي مذكور و تعميم بيمه همگاني، مبارزه با كليه مظاهر فساد و تباهي با ايجاد نظام اداري صحيح و حذف تشكيلات غيرضرور، برقراري عدالت اجتماعي ازطريق توزيع عادلانه قدرت و ثروت و رفع تبعيضات ناروا، تامين و تضمين آزاديهاي سياسي و اجتماعي از عقيده و قلم و بيان، تا تشكيل اجتماعات و راهپيماييها در حدود قانون و همه آنچه در چارچوب اصول قانون اساسي، يك رييسجمهور در تراز كشور بزرگ ايران بايد عهدهدار آن شود را ارايه كند. اين ميشود «برنامه».
5- بنابراين، قاطبه شهروندان با ملاحظه دو رهآورد، يكي «كارنامه» و ديگري «برنامه» است كه همراه با «پرونده» كه متضمن سابقه و ويژگيهاي شخصيتي فرد است در مقام بررسي برآمده و از او به عنوان «نامزد رياستجمهوري» ياد خواهند كرد.
6- اكنون كمتر از سه ماه ديگر، قرار است جامعه، شاهد برگزاري دوازدهمين دوره انتخابات رياستجمهوري به تاريخ جمعه 29 ارديبهشت96 باشد. اما چنين مينمايد به جز آقاي دكتر روحاني كه در كسوت رياستجمهوري است و خط مشيهاي او ناظر به «برنامهها» در اداره امور كشور در زمينه سياست داخلي، خارجي، امنيت، دفاع، فرهنگ، اقتصاد، حقوق شهروندي، فعاليتهاي صلحآميز هستهاي، تنشزدايي و چگونگي تعامل با دنياي خارج و اموري از اين دست، همراه با «كارنامهها» نسبت به عملكرد گذشته و «پرونده شخصيت» ايشان كه «سابقه»اش خوانند، به اجمال يا به تفصيل مشخص است و معلوم، نامزد ديگري كه رسما با عناوين سهگانه «كارنامه، سابقه و برنامه»ي روشن به جامعه معرفي شده باشد، به گونهاي كه شنيدن نام و ديدن جمالش، چشمها را آرامش و گوشها را نوازش دهد، اكنون به چشم نميخورد.
7- مورخ معاصر - مرحوم دكتر عبدالحسين زرينكوب (1378-1301) - كتابي دارد به نام «پلهپله تا ملاقات خدا» كه شرح حالي است از زندگاني عارف نامي - صاحب مثنوي معنوي-. بنا به روايت صاحب كتاب، ملاي رومي با تمرين و ممارست مداوم در مقامات علمي و عرفاني به آنجا رسيد كه سخنسرايي ديگر در وصف او و اثر سترگش ميسرايد:
«من نميگويم كه آن عاليجناب
هست پيغمبر ولي دارد كتاب
مثنوي معنوي مولوي
هست قرآني به لفظ پهلوي
مثنوي او چو قرآن مُدِل
هادي بعضي و بعضي را مُضِل»
8- نظر به مراتب فوق، اكنون، چهرههايي خود را مستعد پوشيدن خلعت رياستجمهوري مييابند. عناصري مانند «مدير و مدبر، داراي حسن سابقه و امانت و تقوا»، پيشكش، اما چون هنوز واژه «رجال مذهبي و سياسي» آنگونه كه اصل 115 قانون اساسي، متضمن بيان آن است، تعريف يا تفسير نشده تا معلوم شود آيا كلمه «رجال» ناظر به معناي «لُغوي» يعني «جنسيت» فرد است يا فراتر از آن و به معناي «اصطلاحي» است كه بر «شخصيت» و «موقعيت» فرد، دلالت دارد، شايد به سادگي نتوان «رجال» را از «غيررجال» آنگونه كه دغدغه قانونگذاران اساسي بود از هم متمايز كرد.
9- مقصود آنكه پوشيدن خلعت رياستجمهوري، مستلزم آن است آناني كه مراتبي از مدارج كارگزاري و كشورداري در حوزههاي كشوري و لشگري را پيمودهاند، گام به عرصه بگذارند تا معلوم شود با دارا بودن «كتاب» - مشتمل بر عناوين سهگانه «كارنامه، سابقه و برنامه»-، آنگونه كه مولوي به ارمغان گذاشت، «پلهپله تا عهدهدار شدن منصب رياستجمهوري» را طي كردهاند يا مراتبي از آن مقامات را در ميدان كارگزاري و كشورداري نايل شدهاند. والا، همانگونه كه در معارف ديني بدون طي مراتب بندگي، ديدار حق حاصل نميشود، نيز بدون دست و پنجه نرم كردن با پيچ و خمهاي سياست و كارگزاري، پوشيدن خلعت رياستجمهوري معنا پيدا نميكند.
10- اما اگر ديگران بنا به دلايلي، اصرار به پوشاندن چنين خلعتي بر قامت چنان افرادي داشته باشند، همان ميشود كه در برههاي از زمان نه چندان دور، ايران با تحمل هزينههاي فراوان، غائله آن را از سر گذراند و هماكنون، امريكا با دارا شدن رييسجمهوري به نام «دونالد ترامپ» با آن دست به گريبان است. نبايد رداي رياستجمهوري، آنقدر ناچيز جلوه يابد كه هر نارسيده يا تازهكاري بتواند، جرات حضور در اين عرصه را به خود راه دهد.
11- اوضاع و احوال، نبايد به گونهاي رقم زده شود تا بتوان گفت آناني كه ساز مخالفت با رييسجمهور يعني دكتر روحاني را كوك ميكنند، ماجراجوياني هستند غوغاسالار كه تنها در مخالفت ورزيدن با ايشان، با هم متحدند بدون آنكه برنامه و استراتژي مشخصي براي اداره امور كشور داشته باشند. چون اگر در اختيار ميداشتند، قطعا ارايه ميكردند تا در فرصت باقيمانده كمتر از سه ماهه مورد ارزيابي قرار گيرد. به باور برخي، دامن زدن به پروژه عبور از روحاني، بدون وجود نامزد برخوردار از عناصر سهگانه «كارنامه، سابقه و برنامه»، چه بسا ممكن است جز تخريب و تشويش اذهان عمومي، ثمر ديگري در پي نداشته باشد. شما چگونه ميانديشيد؟ كامروا باشيد.