• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3754 -
  • ۱۳۹۵ پنج شنبه ۵ اسفند

عليرضا بهشتي از پدر و يارانش مي‌گويد

هاشمي را هم مثل مرحوم بهشتي تخريب مي‌كردند

گروه سياسي| سه دهه از انقلابي كه حكومت شاهنشاهي را از ميان برداشت گذشته و بسياري از مردان آن انقلاب دنيا را بدرود گفته‌اند. تعدادي از آنها در نخستين سال‌هاي انقلاب قرباني ترور شدند و تعدادي ديگر هم در طول اين سال‌ها فراز و نشيب‌هاي زيادي را پشت سر گذاشتند و رفتند. در ميان اين مردان اما تعداد كمي از پسران‌شان مسير پدر را در پيش گرفتند و امروز اگر بارزترين مصداق براي آنها، يكي علي مطهري باشد كه با نشستن بر كرسي نمايندگي مردم همچنان بر انديشه‌هاي پدر تاكيد دارد و ديگري فرزندان شهيد بهشتي هستند كه با دوري از ساخت قدرت انديشه‌هاي پدر را دنبال مي‌كنند. عليرضا بهشتي در گفت‌وگويي كه با جماران داشته از طرح‌هاي شهيد بهشتي براي انقلاب مي‌گويد، طرح‌هايي كه با پيروزي انقلاب پيش از آنكه تصورش مي‌رفت به نوعي ناتمام باقي ماند و در نهايت با شهادت زودهنگام خودش هم به طور كلي به بوته فراموشي سپرده شد. فرزند شهيد بهشتي به طرح‌هايي كه پدرش براي انقلاب و پس از آن در سر داشت اشاره مي‌كند و مي‌گويد: طرح مدرسه حقاني اصلا به معني صحيح كلمه خروجي نداشت. حقاني يك طرح ناتمام است. طرح مدرسه حقاني يك طرح 17 ساله بود كه اصلا به مراحل آخر نرسيد. او در ادامه مي‌گويد: در جريان انقلاب، مرحوم بهشتي و دوستانش فكر مي‌كردند تا 30 سال ديگر طرح‌هايشان آماده مي‌شود يعني تا آن موقع نظام اسلامي به خوبي تبيين شده و افراد اجرايي آن تربيت شده‌اند. اما انقلاب را كسي تصميم نمي‌گيرد انجام بدهد. بايد مجموعه‌اي از عوامل جمع بشوند تا اتفاق بيفتد. انقلاب كه اتفاق افتاد امثال آقاي بهشتي دو راه بيشتر نداشتند: يا بايد انقلاب را كلي ناديده مي‌گرفتند و به كار خودش ادامه مي‌دادند يا اينكه يك طوري انقلاب را اداره مي‌كردند كه هم طرح‌هايشان را اجرا كنند و هم انقلاب را پيش ببرند. شهيد بهشتي راه دوم را در پيش گرفت و بر همين مبنا، مقدمات تاسيس حزب جمهوري از سال 56 فراهم شد. شهيد بهشتي معتقد بود انقلاب 30 سال زود اتفاق افتاد و انقلابيون آمادگي اداره كشور را نداشتند.
براي پذيرش مسووليت قضايي شرط گذاشت
عليرضا بهشتي در ادامه به چگونگي راضي شدن پدرش براي پذيرفتن مسووليت قضايي پرداخت و گفت: روزي كه ملاقات شهيد بهشتي با حضرت امام در بيمارستان قلب پيش آمد، امام مسووليت قضايي را به ايشان تكليف كرد. هر چند شهيد بهشتي قصد پذيرش اين مسووليت را نداشت و حتي در ابتدا مقاومت كرد، اما وقتي امام تكليف كرد، يكي از شروط خود را انتخاب مرحوم موسوي اردبيلي به عنوان دادستان كل اعلام كرده بود كه امام هم آن را پذيرفت.
تكرار هفتم تير در پلاسكو
عليرضا بهشتي وقتي به موضوع سوءمديريت در كشور مي‌رسد پلاسكو را با هفتم تير مقايسه مي‌كند و مي‌گويد: بعد از اينكه فاجعه ساختمان پلاسكو پيش آمد براي يكي از دوستان اين مطلب را نوشتم «من وقتي حادثه ساختمان پلاسكو و آواربرداري‌هاي آن را ديدم ياد شب هفتم تير افتادم و اينكه همان اشتباهات در آواربرداري از حادثه هفتم تير امروز هم تكرار مي‌شود و در بر همان پاشنه مي‌چرخد و اين با وجود گذشت 35 سال از آن حادثه تاسف‌آور است.» وي در ادامه مي‌افزايد: در اطلاع‌رساني هم همان آشفتگي را در اين حادثه هم ديديم. آن شب به ما يك بار مي‌گفتند فلاني زنده است يك بار مي‌گفتند به شهادت رسيده. تا صبح ده بار اخبار ضد و نقيض منتشر شد. هيچ نظم و نظام و هيچ سيستمي براي اينكه اين مساله به خوبي مديريت شود وجود نداشت، در آواربرداري از روي مجروحين هم مديريتي نبود و يك حادثه‌اي كه هيچ‌وقت يادم نمي‌رود اين بود كه بخشي از اين سقف آوار شده در سالن اجتماعات حزب جمهوري، خيلي سنگين بود جرثقيلي آمد كه آن را بلند كند. چون در محاسبات‌شان اشتباه كرده بودند، سيم بوكسل جرثقيل بريد و آن تكه بزرگ دوباره روي مجروحان افتاد و تعدادي به اين دليل به شهادت رسيدند. در كل فقط 25 نفر در آن حادثه زنده ماندند. عليرضا بهشتي ادامه مي‌دهد: البته خود آقاي بهشتي همان اول شهيد شده بود، چون يكي از بمب‌ها درست زير پاي ايشان بود. ولي بالاخره خيلي‌ها تا آن لحظه زنده بودند. من كه صحنه‌هاي آن شب هيچ‌وقت يادم نمي‌رود، انتظار دارم بعد از 35 سال بسياري از ضعف مديريت‌ها در اين مسائل برطرف شده باشد كه چنين نشده است. در بخش پاياني اين گفت‌وگو عليرضا بهشتي به درگذشت آيت‌الله هاشمي اشاره مي‌كند و مي‌گويد: يكي از مسائلي كه شهيد بهشتي بعد از انقلاب با آن مواجه بود تهمت‌ها و افتراهاي عجيب و دروغي بود كه به ايشان مي‌بستند كه البته اين رويه بعد از شهادت ايشان ديگر متوقف شد. اما خيلي زشت است كه ما شاهد آنچنان رفتارهايي كه با بهشتي مي‌شد درباره هاشمي بوديم. وي در ادامه مي‌افزايد: شايد آن طور رفتارها در شرايطي كه نظام هنوز نوپاست و كاملا مستقر نشده قابل چشم‌پوشي و اغماض باشد، اما مردم ما بايد بياموزند كه شايعه و تهمت به آنها اثر نكند و براحتي هر بهتاني را باور نكنند. اين رفتارهايي كه با آقاي هاشمي مي‌شد براي ما تداعي‌كننده آن رفتارها با مرحوم پدرمان بود و خيلي برايم تاسف‌آور بود و باز هم مي‌بينيم كه در بر همان پاشنه مي‌چرخد. در آن زمان به مرحوم پدرم دروغ بسته بودند و مي‌گفتند در كاخ علم زندگي مي‌كند، همسر آلماني دارد و... در حالي كه همه‌اش دروغ بود و هيچ‌كس هم از تهمت‌زنندگان سند نمي‌خواست. ملت ما كي مي‌خواهد رشد پيدا بكند؟ عليرضا بهشتي در پايان مي‌گويد: آن فردي كه آن هشت سال سياه را به اين مردم تحميل كرد بدترين كارش همين تهمت زدن‌ها و ايجاد جو مسموم عليه عناصر خدوم جامعه بود. او بعد از دو دهه همان رويه‌اي كه عليه شهيد بهشتي در آن زمان عده‌اي در پيش گرفته بودند را دوباره زنده كرد و اين خيلي باعث تاسف است. احيا كردن چنين رفتارهاي زشتي به نظر من بزرگ‌ترين جرم او بود و اين لكه ننگ براي ابد بر دامانش خواهد ماند. اين رفتار زشت است و هر جا انجام شود از زشتي آن كم نمي‌شود. در انتخابات اخير امريكا هم ديديم كه چه رفتارهايي از سوي كانديداها بروز كرد و شايد بتوان گفت اين انتخابات در امريكا از كثيف‌ترين انتخابات‌هاي تاريخ اين كشور بوده است.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون