سياستمدار قهار سينماي ايران
نازنين متيننيا
چند سال قبل از اينكه مسعود كيميايي به بهانه موفقيت اصغر فرهادي در جشنواره كن و براي فيلم «فروشنده» متني بنويسد و فرهادي را كارگرداني بداند كه سينمايش از سينماي قديم ميآيد، گفتوگويي با مسعود كيميايي داشتيم. گفتوگويي به بهانه فيلم «محاكمه در خيابان» كه فرهادي همراه كيميايي در نگارش فيلمنامه اين فيلم شده بود. سوال آخر آن گفتوگو درباره فرهادي بود آيا او هم نابغه حساب ميشود يا نه؟ كيميايي با تيزهوشي بينظير جواب داد كه نه؛ فرهادي نابغه نيست، چون نسل نابغهها تمام شده، اما هوشياري خاص خود را دارد...
چند سالي از آن گفتوگو ميگذرد و اصغر فرهادي اسكار و نخل كن و گرمي است كه درو كرد و آنچنان در جهان شناخته شده كه شهردار لندن «فروشنده» را همزمان با برگزاري اسكار در لندن نمايش ميدهد تا جوابيه محكمي به تمام كساني كه مدافع نژادپرستي و مسلمانستيزي هستند، بدهد. اگر به فرهادي و سالها و اتفاقهايي كه بر او گذشته نگاه كنيم، شايد در يك نگاه كلي و كاملا ساده، او را نابغهاي بدانيم كه بلد است نبض سينما و مخاطبانش را در دست بگيرد و شاهكار خلق كند و به واسطه شاهكارش محبوب جهان شود. اما در نگاهي دقيقتر و جزييتر، فرهادي اصلا و ابدا نابغه نيست؛ درست مانند آنچه كيميايي گفت. او نه نگاه مولف كيميايي و مهرجويي را دارد و نه خودساختگي و تجرد كيارستمي را. فرهادي فيلمساز متوسطي است با يك تفاوت بسيار فاحش و البته دوستداشتني؛ سياستمدار است و از بازي با خردجمعي آگاه. ميگوييد نه؟ به خبري كه عصر روز جمعه رسيد دقت كنيد. خبري كه ميگويد فرهادي انوشه انصاري و فيروز نادري را به اسكار معرفي كرده تا جاي او در سالن بنشينند و نمايشي بينظير از اقتدار مهاجران ايرانيالاصل داشته باشند و نه تنها به ترامپ كه به تمام جهان پيام دهند كه ممنوعيت ايراني يعني جاي خالي دانشمندان، تاجران، هنرمندان و چهرههاي مهم حوزههاي مختلف كه به سود هيچكسي نيست. پيام فرهادي روشن و واضح است و حالا حتي اگر «فروشنده» از نظر استاندارد كيفي در پايينترين سطح فيلمسازي هم باشد، باز يك شاهكار حساب ميشود، چون خالقش نبض توجه جهاني را به خوبي بلد است، سياستمداري قهار است و ميتواند پيامهايي درخشان و شاهكار در واقعيت زندگي به جهان ارسال كند.