تفاوتهاي آموزشي و بازتوليد چرخه محروميت
ليلا رنجبرخواه
كارشناس آموزش انجمن حامي
انجمن حمايت از توسعه فضاهاي آموزشي و فرهنگي حامي در طول 15 سال فعاليت، ساخت دهها مدرسه و كتابخانه در محرومترين مناطق ايران باعث درك بهتر فرآيند بازتوليد شونده محروميت و تاثير عميق و مخرب آن در روح و باور ساكنان آن مناطق و بالطبع نظام آموزشي شده است. تجربه آموزشي انجمن حامي در مدارس تحت حمايت و پشتيباني خود بالاخص در سيستان و بلوچستان، چابهار، منطقه دشتياري، چرخه بازتوليدكننده محروميت آموزشي را اينچنين نشان ميدهد: دانشآموزان ابتدايي تا قبل از ورود به مدرسه اصلا با زبان فارسي آشنا نيستند. والدين اغلب بيسواد هستند و قادر به تكلم زبان فارسي نيستند و اگر هم فارسي بلد باشند به زبان محلي صحبت ميكنند. عدم آشنايي به زبان فارسي اين افراد را به سوي استفاده از كانالهاي تلويزيوني بلوچستان پاكستان سوق ميدهد كه برنامههاي تلويزيوني به زبان محلي و مادري اين افراد است و كودك در چرخه خانواده، رسانه محلي و همسالان و هم بازيهايش با زبان بومي بزرگ ميشود و تا ورود به نظام آموزشي شانس يادگيري و حتي آشنايي اوليه با زبان رسمي كشورش را از دست ميدهد. در حالي كه بهترين و سريعترين سنين يادگيري زبانهاي مختلف همان سالهاي اوليه كودكي است اين فرصت از طرف محيط زندگي كودك به او داده نميشود و هم به دليل محروميتهاي زيرساختي آموزش شانس ورود كودكان به مقطع پيش دبستاني بسيار كم است و اين مقطع مهم و تاثيرگذار كه ميتواند علاوه بر تقويت و نهادينه كردن مهارتهاي ذهني و شخصيتي كودك باعث كاهش تفاوتهاي زباني بين فضاي خانواده و مدرسه شود از بين ميرود و او وارد مدرسه ميشود. دانشآموز بايد به زباني بخواند و بنويسد كه كاملا به آن ناآشناست. نه تنها به ساختار زباني، آواها و گرامر زبان جديد هيچگونه آشنايي ندارد بلكه ماهيت و محتواي كتابها هم برايش غريبهاند و الگوي زندگي او با اين كتابها كيلومترها فاصله دارد. به تمام اين مشكلات كه هر كدام نياز به يك حمايت آموزشي ويژه دارد، مشكل كلاسهاي درس چندپايه را هم بايد اضافه كرد كه معلم در طول يك روز تدريس شايد چند دقيقه بيشتر نتواند برايش وقت بگذارد. مشكلات آموزشي دانشآموز روي هم انباشته ميشود و با او به سالهاي تحصيلي بالاتر ميرود و نتيجهاش ديكتههايي با بيش از بيست غلط ميشود و اغلب آنها تا پايان پايه ششم و حتي در مقطع متوسطه اول هم قادر به روخواني كتابها و انجام چهار عمل اصلي محاسباتي نيستند. بهطور متداول دو نهاد خانواده و مدرسه با تعامل، همكاري و تصحيح همديگر بستر رشد دانشآموز را فراهم ميكنند اما خانوادههاي دانشآموزاني كه در مدارس روستايي (بالاخص استانهاي محروم و كمتر توسعه يافته) درس ميخوانند كمترين ميزان مشاركت را در حل مشكلات آموزشي فرزندانشان دارند. در واقع دو نهاد خانواده و آموزش با كمبودها و ناكارآمديهاي خودشان، اولي به دليل بستر زباني و فرهنگي متفاوت و احساس همبستگي بيشتر با زمينههاي قومي و بومي به جاي حس تعلق به زبان ملي و دومي (نظام آموزش رسمي) به دليل ضعف زيرساختهاي آموزشي و ناتواني در رفع ضعفهاي پايهاي دانشآموز، منجر به ضعف و سرخوردگي و احساس عجز و ناتواني در دانشآموز و بالارفتن آمار تكرار پايه در سالهاي اوليه تحصيل و در نهايت زمينه ساز و عامل تقويتكننده براي ترك تحصيل ميشود كه من بنا به تجربه شخصي نام آن را فرار تحصيلي ميگذارم. دانشآموزاني كه هنوز اشتياق درس خواندن را دارند ولي از ناتواني خواندن و نوشتن به زباني سخت و ناآشنا از آن فرار ميكنند. انجمن حامي، براي حل اين مشكلات با دو راه راحل وارد عمل شد كه نتايج ارزشمند و درخشاني را در پي داشت:
1-آموزش دو مربي بومي در دو مرحله (دشتياري و تهران) و راهاندازي آزمايشي يك دوره پيشدبستاني با 18 نوآموز در منطقه دشتياري. نتيجه برگزاري اين دوره آشنايي اوليه نوآموزان با زبان فارسي، درك و دريافت بهتر مفاهيم آموزشي نسبت به ديگر همكلاسانشان در سالهاي اول آموزش. (گزارش معلمان بومي)
2-برگزاري دوره هنر خواندن و نوشتن توسط آقاي صداقتيخياط كه در يك دوره زماني كوتاه و با بهرهگيري از ظرفيتهاي زبان بومي و پيوند آن به زبان فارسي باعث يادگيري سريع و راحت دانشآموزان و تقويت مهارت خواندن و نوشتن آنها شد. يكي از معلماني كه با اين روش آموزشي تدريس كردهاند ميگويند كه براي آموزش حرف «ر» از كلمه «رش» استفاده ميكنم كه به معني شپش است و وقتي ميگويم «ر» مثل چي؟ بچهها با شادي موهاشون رو ميخارونند و ميگويند مثل «رش».
در نهايت بايد گفت كه تجربه انجمن حامي در فعاليتهاي آموزشي مناطق محروم و دور افتاده ايران نويد بخش اين پيغام است كه با اندكي تامل و استفاده از روشهاي خلاقانه آموزشي، توجه به تفاوتهاي فرهنگي و زباني و بهرهبرداري از ظرفيتهاي فوقالعاده اين تفاوت و تنوع و با راهاندازي دورههاي پيشدبستاني با مشاركت جوامع محلي بسترهاي توسعه آموزشي جوامع محلي امكانپذير است.