پاشنه آشيلي به نام جوانان
بر اين اساس ميتوان به جرات گفت آينده كشور با ادامه وضع موجود براي اصلاحطلبان به هيچ عنوان روشن نيست. در صورت عدم حضور چهرههايي نظير آقاي خاتمي و خلأ حضور موثر ديگر بزرگان چه چيزي از جريان اصلاحات در 10 تا 20 سال ديگر باقي خواهند ماند؟ آيا جريان اصلاحات توانسته چنان كادرسازي كند كه اين خلأ احساس نشود؟ آيا مديراني در تراز شهري، استاني و كشوري تربيت شدهاند؟ اگر امروز نسل جوان اصلاحطلب نتواند وارد تصميمسازيهاي حياتي شود ١٠ سال بعد كه نخبگان سياسي اصلاحطلب يكي پس از ديگري ايام بازنشستگي و كهولت سن را ميگذرانند مقدرات اين جبهه بايد با كدام نيروي سياسي و مدير مياني و ارشد به پيش برود؟
۳- به اين مساله دغدغه مهمتري را هم بايد اضافه كرد. فراي جوانان سياسي و تشكيلاتي، جوانان غير سياسي اين روزها اشتغال و ازدواج را مهمترين مشكل خود ميدانند. متاسفانه به دليل مجموعه شرايطي كه جامعه كم و بيش از آن آگاه است دولت هنوز در اين زمينه نتوانسته پاسخ در خوري بدهد و اتفاقا اصليترين دليل نقد جدي به دولت همين حوزه معيشت و اشتغال بوده است. در نهايت اينكه به نظر ميرسد اينبار يكي از نقاط پر بحث در انتخابات رياستجمهوري امسال همين مساله جوانان باشد. چه جوانان در حوزه مديريت و چه جوانان در حوزه زندگي (اشتغال و ازدواج). متاسفانه به دليل كم توجهي دولت در هر دو حوزه، هر كانديدايي كه با دست گذاشتن بر اين موضوع به صحنه بيايد و حرف از جوانگرايي در دولت و ايجاد اشتغال براي جوانان بزند آقاي روحاني را با مشكل جدي روبهرو خواهد كرد. مگر اينكه جناب رييسجمهور نيز اينبار با برنامههاي جديتر براي جوانان وارد انتخابات شود.