سياست از منظر ماكياولي
سياست در منظر ماكياولي ديگر همبسته اخلاقي بر آمده از نظام سلسله مراتبي پيشين نيست، بلكه ميدان منازعه قدرت و مناسبات آن است، در نتيجه درك سياسي به معناي فهم مناسبات قدرت است. در اين درك جديد، نظم پيشين، چنانكه در منظر افلاطوني، مفروض نيست و نظام سياسي در نتيجه مناسبات قدرت برساخته ميشود. به همين خاطر ديگر مساله فلسفه سياسي اين نيست كه چه كسي حكومت ميكند (who)، بلكه مساله چگونگي (how) سياستورزي است، چرا كه نظم سياسي بر اساس الگويي مفروض ساخته نميشود، بلكه امري سيال و پويا است و بر اساس كاركردش كه به دست آوردن و حفظ و نگهداري قدرت است، برساخته ميشود.