ارزاني حداكثري
جذب حداقلي
الهام معيني جزني
چندي پيش مجمع جهاني اقتصاد، گزارش رقابتپذيري گردشگري كشورها در سال 2017 را منتشر كرد تا براساس آن نمايي از وضعيت كلي و رقابتپذيري گردشگري در كشورهاي مختلف جهان را مورد سنجش قرار دهد. در اين ارزيابي ايران همانند سال 2015، از نظر شاخص رقابتپذيري قيمتي، در رتبه نخست جهان قرار گرفت. اين بدان معناست كه هزينه يك گردشگر در ايران براساس شاخصهايي چون ماليات بليتها، هزينههاي فرودگاهي، قيمت هتل، قدرت خريد و ميزان قيمت سوخت، پايينتر از كشورهاي ديگر است. همين موضوع باعث شد تا رسانههاي داخلي نيز روي آن مانورهاي زيادي دهند. حال آنكه بايد ديد آيا ارزانتر بودن سفر به يك كشور، واقعا دليلي موجه براي ترغيب گردشگران براي حضور در آن منطقه خواهد شد يا خير؟ شايد با مطالعه شاخصهاي ديگري كه در گزارش مجمع جهاني اقتصاد آورده شده، بتوان جوابي براي اين سوال پيدا كرد. بنابر آمارهايي كه در گزارش مذكور به آن استناد شده، با وجود كسب رتبه نخست در شاخص رقابتپذيري قيمتي، جايگاه ايران در رقابتپذيري صنعت گردشگري، از ميان 136 كشور، ۹۳ است. هرچند اين رتبه نسبت به سال 2015، پيشرفتي چهار پلهاي را نشان داده، ولي بايد توجه داشت كه اين رتبه، براي كشوري كه مقام نخست ارزانترين كشور براي سفر را از آن خود كرده، بسيار پايين بهنظر ميرسد. در آن روي سكه، اسپانيا، فرانسه و آلمان در صدر برترين كشورها از نظر رقابتپذيري گردشگري قرار دارند كه اتفاقا جزو مقصدهاي گران هستند، مطلبي كه نشان ميدهد ارزاني سفر به خودي خود، مزيت چشمگيري براي جذب گردشگر محسوب نميشود. مقايسهاي كوتاه بر اين دو شاخص نشان ميدهد؛ هنگامي ميتوانيم از مزيت ارزان بودن خدمات به نفع گردشگري كشور استفاده ببريم كه با بهبود وضعيت زيرساختهاي خدمات گردشگري و حمل و نقل، حفظ و اشاعه منابع فرهنگي، تجاري و زيستمحيطي، آزاد بودن دسترسي به اطلاعات گردشگري در سطح بينالملل و ميزان آمادگي بخش فناوري اطلاعات، منابع انساني و نيروي كار، اولويت بخش سفر و گردشگري را به سمت كشورمان متمايل كنيم.