ادامه از صفحه اول
در پاسخ به چرايي آرامش روحاني
من فكر ميكنم آقايان روحاني و جهانگيري اخلاقي رفتار كردند. در مقابل تهاجمي كه البته بيشتر آقاي قاليباف در شروع كارش مطرح كرد با متانت و خونسردي پاسخ دادند. عجيب بود كه در نخستين سوال كه راجع به برنامههاي آقاي قاليباف درباره توسعه پژوهش در آموزش و پرورش بود ايشان مطلب سوختهاي را كه نادرست بودن آن قبلا اثبات شده بود مطرح روي آن مانور داد كه اين پاسخ نه برنامه بود و نه درست و واقعي. به اعتقاد من اين ضعف مهمي بود و آقاي قاليباف اشتباه كرد كه به اين موضوع پرداخت. البته جوابي هم كه آقاي جهانگيري به اين بخش داد چندان مناسب نبود. به اين دليل كه من فكر ميكنم بيشتر مردم دست كم از طريق فضاي مجازي در جريان نتيجه رسيدگي به اين اتهامي كه در فضاي عمومي مطرح شده بود اطلاع داشتند و نيازي به تكرار اين پاسخ نبود. شايد بهتر بود كه ايشان صرفا به اين موضوع اشاره ميكرد كه اين موضوع را رسيدگي كردند و نتيجه آن هم معلوم شد كه نادرست بود. اما اينكه اين موضوع را در حد مظلوميت دولت مطرح كردند ضرورتي نداشتند و ميتوانستند وقت را به موضوعات مهمتري اختصاص دهند. با تمام اينها معتقد هستم پيروز اين مناظره كسي است كه برنامه ارايه داده و حرف براي گفتن دارد نه اينكه در پي تخريب رقيب باشد و اين تيم دولت بود كه با برنامه ظاهر شده بود. با توضيحات آنها مشخص شد تيم دولت در چهار سال گذشته آواربرداري كرده و زيرساختها فراهم شده و ادامه اين سياست ميتواند به حل مشكلات كمك كرده و اهداف را محقق كند و البته مشخص شد اين گامها و برنامهها واقعي هستند چرا كه بخشي از آنها در چهار سال نخست اجرايي شدهاند. لذا اين برنامه بيشتر قابل قبول است و ذهنيتها را بيشتر قانع ميكند. آن هم در مقابل كسي كه ادعاي رشد دو و نيم برابري را در برنامه چهار ساله خودش مطرح ميكند. آن هم بدون اينكه بگويد قرار است اين رشد را چگونه محقق كند؟ در شرايطي كه از يك طرف ميخواهد بين مردم پول پخش كند، از طرفي ميخواهد 5 ميليون شغل ايجاد كند و از طرفي ديگر هم ميخواهد درآمد را دو و نيم برابر كند. معلوم نيست اين با چه سياست و برنامهاي قرار است اجرا شود كه ما چيزي در اين باره نشنيدهايم. اينها شعاري است كه تحقق آن مورد ترديد است. زمان براي سعي و خطا وجود ندارد. رييسجمهور قبلي هم همين شعارها را مطرح كرد. او ميگفت «ما ميتوانيم» اما كاري از پيش نبرد و شرايط كشور را به آنجايي رساند كه در سال 92 دولت تحويل گرفت. نكته مهم ديگر اين است كه در اين مناظره نحله فكري آقايان بيشتر از قبل مشخص شد. آقاي رييسي كه از اعضاي تيم همان دولت قبلي كه خودشان هم الان او را قبول ندارند در ستاد و برنامهريزيهاي انتخاباتياش به كار گرفته ميشود و معلوم است آبشخور فكريشان همانجاست. آقاي قاليباف هم به بعضي از برنامههايي كه از دولت قبل پسنديده بود اشاره داشت و به گونهاي ذكر خيري از دولت قبل ميكرد كه نشان ميداد پايگاه فكرياش به دولت آقاي احمدينژاد نزديك است. البته ايشان سعي ميكند كمي تميزتر و امروزيتر همان سياستها را بيان كند. اما همان راه است كه كشور را به سرنوشت سال 92 مبتلا كرد. شرايطي كه يك دولت چهار سال از عمر خودش را صرف آواربرداري از آن خرابيها كرد. معلوم است كه سپردن رياستجمهوري به افرادي با اين طرز فكر همان و انگشت حيرت و پشيماني در پايان دولت گزيدن همان خواهد بود.
كانديداها بر سر وعدههاي رانتي رقابت ميكنند
به اين نكته نيز توجه داشته باشند كه هيچ كشوري در دنيا از طريق دامن زدن به مطالبات رانتي و بدون اينكه برخورداريها را به اينكه روي گروهي خاص گشوده شود معطوف كنند به توسعه دست پيدا نكردهاند. اين وعدهها حتي اگر كشور پتانسيل مالي هم داشت قابل تداوم در افق بلندمدت و ميان مدت نبود. به نظر من اين سطح از ايجاد توقع خيانت آشكار به منافع ملي تلقي ميشود. با توجه به اينكه در سند برنامه ششم توسعه به حدود 15 بحران كوچك و بزرگ كه آينده توسعه ملي را تهديد ميكند به صراحت اشاره شده است؛ انتظار حداقلي از كانديداها اين است كه بحثهاي خود را معطوف كنند كه راهحلها و برنامههاي مشخص براي خروج از بحران را ارايه دهند. اين سيكلي از پرآسيبترين شيوههاي تبليغات رياستجمهوري تا امروز هست و بايد هرچه سريعتر اين عارضه حل شود.
نكته بسيار مهم ديگر از منظر ملاحظات اين است كه توسعه ملي بايد تبديل به مطالبه ملي شود. اقتصادشناسان بزرگ دنيا در مطالعات خارقالعادهاي كه انجام دادهاند نشان دادهاند كه اقتصاد امريكا به واسطه آنكه حجم بدهيهايش در مجموع از مرز 20 هزار ميليارد دلار عبور كرده است چارهاي جز جنگافروزي براي مديريت اقتصادي خود ندارد. بنابراين به طور مشخص سياست خارجي ريگان اين است كه از كشورهاي مستعد بهانهجويي كنند و راه را روي ايجاد جنگ منطقهاي و فرامنطقهاي باز كنند. با توجه به برنامههايي كه دولت قبلي از زاويه پيگيري سياست خارجي تنشزا و بد نام كردن ايران در اين زمينه ايجاد كرده اگر ما نسبت به اين شرايط خطير كنوني برخورد كارشناسانه، عالمانه، غيراحساسي و دورانديشانه نداشته باشيم اين خطر وجود دارد كه در اين بازي امريكايي بيفتيم.