تازههاي نشر
شاه، بيبي، سرباز
شاه، بيبي، سرباز اثر ولاديمير ناباكوف كه به تازگي با ترجمه رضا رضايي و به همت نشر ثالث به فارسي منتشر شده است، شايد جزو معروفترين آثار كارنامه اين نويسنده نباشد، اما با توجه به پارهاي خصوصيات درون متني و برون متنياش، يكي از ويژهترين آثار اين نويسنده محسوب ميشود. اين رمان از جمله آثار دوره جواني ناباكوف است؛ دورهاي كه اگرچه از روسيه مهاجرت كرده و در اروپا زندگي ميكرد، اما هنوز خود را نويسندهاي روس ميدانست و به روسي هم مينوشت؛ روزگاري كه ناباكوف هنوز به بازگشت به روسيه ميانديشيد و باور نداشت، اين مهاجرت ناخواسته كه به دليل انقلاب اكتبر رخ داده بود، آنقدر طولاني باشد كه او مجبور شود كشوري ديگر و زباني ديگر را براي ادامه حيات ادبي برگزيند. به هر روي «شاه، بيبي، سرباز» براي نخستينبار به زبان روسي در سال 1928 منتشر شد؛ زماني كه ناباكوف هنوز به سي سالگي نرسيده بود و بعد از ماشنكا دومين رمان روسي خود را در خارج از كشور منتشر ميساخت. البته بيشتر از خود رمان ترجمه آن به زبان آلماني براي ناباكوف درآمد مالي و شهرتي اندك به همراه داشت. قريب به چهل سال بعد هنگامي كه ديميتري ناباكوف پسر او شروع به ترجمه اين رمان به انگليسي كرد و ناباكوف هم كار نظارت بر ترجمه را برعهده گرفت.
بنبستي در آفريقا
چهارمين كتاب پيمان فيوضات با نام «بنبستي در آفريقا» به تازگي از سوي نشر ني منتشر شده است. اين كتاب شامل دو داستان بلند به نامهاي «بنبستي در آفريقا» و «سراشيبي» است. داستان «بنبستي در آفريقا» توصيف يك شركت ظاهرا تجاري و روابط آدمهايي است كه به نوعي در حال كلاهبرداري از يكديگرند. اين فضا اغلب با نثري طنزآميز به تصوير كشيده شده است. داستان «سراشيبي» نيز ماجراي برخوردهايي است كه بر سر تعمير يك ماشين در تعميرگاهي اتفاق ميافتد. تعميركاران پيشينه خلافكاري و شرخري دارند و مشتريهايشان ماشينفروشهايي عياش هستند. اين دو داستان يكي در محيطي پرتنش و مملو از بياعتمادي با آدمهايي متقلب و ديگري در فضايي كه به سرعت و آساني دستخوش خشونت ميشود، ميگذرد و كينه افراد از يكديگر و نابرابري شديد اجتماع محل زندگي آنان را نشان ميدهد. در معرفي اين كتاب عنوان شده است: نخستين ظهور شخصيتهاي ضداجتماعي در داستانهاي پيمان فيوضات را بايد در داستانهاي «عقرب توي پوتين» و «از لب جاده» در مجموعه داستان «آچمزشدهها» (چاپ ۱۳۸۹، نشر آگه) و «بهت ميگم قسم نخور» در مجموعه «نمايشگاه نگاتيو» (نشر آمه، ۱۳۹۰) سراغ گرفت.
بازي بيگناهان
رائول ارخمي (1946)، نويسنده مطرح آرژانتيني معاصر است. او هر چند در بوينسآيرس به دنيا آمده اما سالهايي را در بارسلون اسپانيا زندگي كرده است. رمان «بازي بيگناهان» سال 2008 منتشر شده و جايزه معتبر بهترين رمان سياه اسپانيا را هم از آن خود كرده است. اين رمان ماجرايي عجيب دارد. يك كارمند وزارت دادگستري به واسطه احساس حضور روح يك زن در اطرافش دوباره پرونده مرگ او را مرور ميكند و شخصا تصميم ميگيرد دريابد چه در پس كشفوشهود عجيبش پنهان شده است. اين لحظهاي است كه قرار است واقعيتي بهشدت متفاوت و جاندار كشف و روايت شود. واقعيتي كه در آن انبوهي از آدمهاي ردهبالا حضور دارند كه شايد دستشان به خون آغشته باشد يا... رمان روايتي مملو از تصوير و اتفاق دارد و ماجراها از چند زوايه روايت ميشوند. هرچند نويسنده از تكنيكهاي ادبيات معمايي و پليسي استادانه استفاده كرده اما رمان او اثري است تلفيقي از چند ژانر ادبي. در رمان ميتوان سايه استبداد و ديكتاتورهاي سنتي آرژانتين را نيز بهخوبي مشاهده كرد. رمان رائول ارخمي جدالي است ميان چند واقعيت و يك زن مرده... جيران مقدم رمان را از اسپانيولي به فارسي برگردانده است.