• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3822 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۱۱ خرداد

احياكننده سده ما

غلامرضا ظريفيان استاد دانشگاه

در ادبيات ديني‌مان واژه‌اي داريم به اسم احياكنندگان دين. روايت‌هايي داريم كه در هر سده احياكننده‌اي ظهور پيدا مي‌كند و دين را كه دچار رخوت شده و از آسيب‌هاي ناشي از انديشه‌هاي غلط رنج مي‌برد، با انديشه درست و ارايه طرح دقيق از منظومه معرفتي دين به اصلاح كژراهه‌ها مي‌پردازد. در واقع اگر اين حضور يك احياكننده دين را در هر سده به عنوان نكته كليدي بدانيم كه در روايات سني و شيعه آمده است، مي‌توان امام خميني را احياكننده اين سده دانست كه انديشه و كنش ايشان جايگاه ويژه‌‌اي دارد.
از زاويه ديگر امام را مي‌توان در دسته نظريه‌پردازان ديد، كسي كه در خصوص اسلام اجتماعي و اسلام سياسي نظريه دارد و در عين حال تنها به ارايه نظريه محدود نشد و توانست آنها را محقق كند. يكي از معدود نظريه‌پردازان در تاريخ اسلام و تاريخ معاصر جهان كه هم نظريه طرح كرده و هم تلاش كرده است تا اين نظريه را محقق كند و اين كار را در قالب تشكيل يك نظام سياسي جديد به انجام رسانده است.
اگر بخواهيم به هندسه معرفتي امام اشاره كنيم، بايد به نقش عرفان در نوع گرايش ايشان به مكتب اسلام بپردازيم. او يك مجتهد مسلم و فقيه بزرگ بود و با فلسفه آشنايي داشت، در واقع جزو معدود كساني بود كه در حوزه به فلسفه مي‌پرداخت اما نگاه اصلي‌اش رو به عرفان بود؛ عرفاني برخاسته از تشيع و سيره ائمه. جداي از اينها وقتي از هندسه معرفتي امام خميني حرف مي‌زنيم بايد به دو ضلع ديگر هم اشاره كنيم: اول اعتقاد ايشان به مبارزه. امام خميني معتقد بود كه در برابر حركت طاغوت بايد ايستاد، در برابر كسي كه از حدود وظايف انساني خارج شده و مردم را به استخدام و استثمار خودش درآورده و قصد دارد كه با استبداد حكومت كند بايد مبارزه كرد. اين اعتقاد به مبارزه او را با ساير كساني كه در حوزه بودند متفاوت مي‌كرد. ضلع ديگر اعتقادي امام، عدالت بود. ايشان با تكيه بر قرآن و سيره معصومان مي‌دانست كه دين نيامده تا تنها در حوزه شخصي بماند بلكه يكي از وظايف احياكنندگان دين و دينداران بايد تحقق قسط باشد؛ توزيع عادلانه قدرت و كرامت.
منظومه معرفتي امام اسلام است با گرايش ويژه عرفان و مبارزه و عدالت. اين منظومه در سير تطور جامعه ما از مشروطه به عنوان نقطه آغاز مدرن و معاصر تاريخ ايران قرار دارد.

 

از زمان مشروطه تاريخ ما به سوي قدرت مردم رفت، از همان زمان سير تحولات شروع شد و با ناكام ماندن مشروطه پايان نگرفت. اين جريان با نهضت ملي شدن صنعت نفت و مبارزه با استعمار، اتكا به درون و تاكيد بر استقلال ادامه پيدا كرد و از سال 42 تدوام آن با محوريت امام پيش رفت. در سال 57 با استقبال مردم از شخصيت ايشان و شكل‌گيري انقلاب، اين سير منتهي به شكل‌گيري نظامي شد كه از يك‌سو مبتني بر اسلام بود و از سوي ديگر مبتني بر تحولات دوران معاصر جهان. خود امام هم با اينكه پايگاه عميقي در سنت داشت همواره با تحولات مدرن در پيوند بود و اين را مي‌توان در پذيرش اصل تفكيك قوا و تدوين قانون اساسي ديد و تاكيد بر بحث جمهوريت.  آنچه امام خميني پرچمدارش شد، آخرين انقلاب از انقلاب‌هاي كلاسيك جهان بود و از اين جهت امام در نقطه كانوني تحولات قرن بيستم قرار دارد. كسي كه توانست هم موسس يك انديشه باشد و هم موسس يك نظام. همه انسان‌ها در معرض امتحان مرگ قرار مي‌گيرند و رحلت امام هم در مسير همين سنت تاريخي بود كه مراسم وداعش تبديل شد به مراسمي باشكوه‌تر از مراسم استقبال از او هنگام ورود به كشور. در تاريخ معاصر اين مورد كم‌نظيري است كه كسي بيايد، ايده‌اي بدهد، آن را محقق كند، 10 سال در همان نظامي كه تاسيس كرده است كارنامه و عملكرد از خودش به جا بگذارد و بعد چنين وداع باشكوهي از او به عمل آيد. وداعي كه در آن تشييع‌كنندگان حس مي‌كردند شخصي عزيزتر از پدر و مادر خود را به خاك مي‌سپارند.  امروز ما با ميراث امام سروكار داريم، ميراثي كه مي‌تواند مورد واكاوي يا حتي نقد قرار بگيرد اما تكيه آن ميراث بر آزادي و و اخلاق و مردم بوده و دستاوردش اين است كه اگر جامعه مي‌خواهد به حيات خود ادامه دهد بايد بداند كه روي آوردن به معنويت بي‌خرافه، آزادي و عدالت اجتماعي گره‌گشا است و بايد به ياد داشته باشد كه ميزان درستي و نادرستي حركت جامعه را جمهوريت و راي مردم قرار بدهد. اين دستاوردي است كه از امام به جاي مانده و بايد با درك معاصر از راه او، از اين دستاورد پاسداري شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون