• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3829 -
  • ۱۳۹۶ سه شنبه ۲۳ خرداد

خويشتن بشناس و نيكوتر نشين

سيد علي ميرفتاح

ما ملت بي‌ادبي نيستيم؛ زن و مردي، بزرگ و كوچكي و آشنا و غريبه حالي‌مان است و اخلاق و ادب را رعايت مي‌كنيم. نسل‌هاي قبل‌تر بيشتر از امروزي‌ها مبادي آداب بودند و كمتر از امروز بي‌ادبي به گفتار و كردارشان راه مي‌يافت. در خانواده‌ها سختگيري مي‌كردند و ملاحظاتي را به بچه‌هاي‌شان ياد مي‌دادند و از همان طفوليت حالي‌شان مي‌كردند كه همه جا پا دراز نكنند، همه وقت در حرف ديگران ندوند، ديگران را هر طوري خواستند صدا نزنند و... قبلا پدرها در خانواده حشمتي داشتند كه به هيچ عنوان و در هيچ شرايطي مخدوش نمي‌شد. ما معمولا ضمير مفرد – چه در خطاب و چه در غياب- براي پدرها به كار نمي‌برديم و با آنها شوخي نمي‌كرديم و به جهت شرم حضور كليات و جزيياتي را رعايت مي‌كرديم. تا همين چند سال پيش جلوي پدر و مادر – به خصوص پدر – ولو نمي‌شديم، جلوتر از آنها از در رد نمي‌شديم، زودتر از آنها دست به غذا نمي‌برديم و روي حرف‌شان حرف نمي‌زديم. گاهي اين حشمت پدرانه چنان غليظ مي‌شد كه تنه به تنه استبداد مي‌زد و شكستنش هزينه گزافي روي دست‌مان مي‌گذاشت، پدرها چنان عطوف و رئوف بودند كه نمي‌گذاشتند پيوندهاي عاطفي زير سايه استبداد از هم بگسلند؛ هر كس چه والدين و چه فرزندان قدر و مرتبه‌شان را مي‌شناختند و پا از گليم خود فراتر نمي‌گذاشتند... نمي‌خواهم بحث را به جايي ببرم كه از حرف اصلي‌ام باز بمانم، اما از اين نكته مهم نمي‌توانم غافل شوم كه آموزه‌هاي جديد تربيتي و جذابيت‌هاي لايف‌استايل غربي كار دست‌مان داد و زندگي‌مان را به هم ريخت. در ناگزيري اين به هم ريختگي ترديد ندارم اما متاسفانه نه‌تنها پدرها بي‌حشمت شدند بلكه فرزندان نيز نسبت به بزرگ‌تر- حالا اين بزرگ‌تر هر كه باشد- گستاخ شدند. خيلي از امروزي‌ها چنان مناسبات خانوادگي را سهل گرفته‌اند كه ديگر بچه‌ها والدين را «بابا» و «مامان» صدا نمي‌زنند و چيزي از هم پنهان نمي‌كنند و رعايت ادب را تشريفاتي دست و پا گير برمي‌شمرند. البته ادب متعارف نسبت به قبل تغيير كرده و در بعضي سطوح چنان منعطف شده كه در مواردي جاي باادبي و بي‌ادبي عوض شده‌اند. زمان ما اگر به بزرگ‌ترها مي‌گفتيم «تو» حمل بر بي‌ادبي‌مان مي‌كردند. مي‌گفتند اين بچه «تودهني» نخورده و پدر و مادر حرف زدن يادش نداده‌اند. اما امروز «تو» نشانه صميميت است، كسي هم ناراحت نمي‌شود... حتي حرف زدن هم فرق كرده. امروز جوان خوش‌فكر و خوش‌ذوق جلوي مقام بالاتر مي‌ايستد و «عرض» را به جاي «امر» و «امر» را به جاي «عرض» به كار مي‌برد و آب هم از آب تكان نمي‌خورد. نه در مدرسه و نه در خانواده كسي به بچه ياد نداده كه «وقتي حرف مي‌زني بايد متواضعانه حرف بزني و ديگري را مودبانه خطاب كني.» رعايت ادب چنان سالبه به انتفاء موضوع شده كه جوان امروز نمي‌داند جلوي بزرگ‌تر نبايد دست توي جيب كند، شكم جلو بدهد و كلمات نسنجيده بيان كند. عرض من اين نيست كه از بزرگ‌تر‌ها مقام‌هاي منيع بسازيم و حرف زدن خود را با آنها سخت كنيم. به هيچ عنوان منظورم اين نيست كه مقام‌هاي مذهبي و سياسي را آنقدر بالا ببريم كه ديگر دست انتقاد و خواهش‌مان به آنها نرسد. نه؛ بلكه مي‌گويم اگر رعايت ادب نكنيم آن وقت است كه بي‌ادبي به همه جا سرايت مي‌كند و آتش به همه آفاق مي‌زند. غربي‌ها با اينكه پرواي ادب و نزاكت را كنار گذاشته‌اند مع‌ذلك سعي كرده‌اند يك جاهايي حفظ ظاهر كنند و با پافشاري و اصرار جلوي هنجارشكني‌ها را بگيرند. كاخ بوكينگهام براي خودش قواعد لايتغيري دارد كه نمي‌گذارد هر كسي هرجور دلش خواست حرف بزند و غذا بخورد و تقاضا كند... قبول دارم كه گاهي اين قواعد دست و پا گير و حوصله‌ سربرند، اما بالاخره هر كسي بايد بداند كجا رفته و جلوي چه كسي ايستاده. شما هر چقدر هم كه هنجارشكن و نوآور باشيد، هاليوود اجازه نمي‌دهد كه با كاپشن و تي‌شرت و كاسكت به اسكار برويد. مي‌توانيد نرويد اما وقتي رفتيد مجبوريد كه لباس مناسب بپوشيد و قواعد آنجا را رعايت كنيد. در اپرا اجازه نداريد حرف بزنيد، با تيپ اسپورت برويد و لاابالي‌گري كنيد... به نظرم اينجا هم بايد پرنسيب‌هايي تعريف كنيم كه هر كس بداند جلوي رييس‌جمهور چطور بايستد، با او چطور حرف بزند و درخواستش را چطور مطرح كند. بحث والامقام كردن مسوولان نيست و نمي‌خواهم بگويم آنها را خدايي نكرده به جاي شاهان بنشانيم. نه. عرضم اين است كه آنها چون رييس‌جمهور كشورند، بايد محترم شمرده شوند و حشمت‌شان حفظ شود. حتي وقتي مي‌خواهيم از آنها انتقاد كنيم و ضعف‌شان را يادآور شويم -كه اين كار از نان شب واجب‌تر است- شايسته است كه در كمال «ادب» اين كار را بكنيم. بايد جلوي رييس‌جمهور درست بايستيم، با او به ادب سخن بگوييم و شأنش را حفظ كنيم. به تعبير مولاناي بزرگ «گرچه با تو شه نشيند بر زمين/ خويشتن بشناس و نيكوترنشين.»

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون