• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3835 -
  • ۱۳۹۶ سه شنبه ۳۰ خرداد

پژوهشي درباره نزول قرآن4

آيت‌الله يدالله دوزدوزاني

تاكنون به اصل معناي لغوي انزال و تنزيل پرداختيم و عدم تفاوت لغوي آن دو را مشخص كرديم. اكنون به اصل مدعاي علامه طباطبايي مي‌پردازيم: علامه طباطبايي معتقد است: «قرآن حقيقتي فراتر از آنچه در دسترس ما است و مردمان مي‌فهمند دارد كه «احكام» موصوف است. اما قرآني كه به تدريج نازل شده، «تفضيل» است و مقصود از تاويل قرآن، حقيقت فراتر از فهم بشري است.» ايشان ذيل دو آيه زير سخنانش را مي‌آورد: «شهرٌ رمضان الّذي انزل فيه القرآن» «و الذين فِي قلوبهم زبع فيتبعون ما تشابه مِنهٌ ابتِغاء الفِتنـ[ِ وابتِغاء تاوِيلِهِ» علامه طباطبايي براي استدلال بر«حقيقتي فراتر از فهم بشر » به هفت آيه ذيل استدلال كرده است: 1- «كِتابٌ اٌحكِمت آياتٌهٌ ثم فٌصِّلت مِن لدٌن حكِيمِ خبيرٍ»
همانطور كه پيش‌تر گفتيم، ايشان معتقد است«احكام» در مقابل«تفصيل» به معناي فصل‌بندي و تقطيع است و آيه بيان مي‌دارد تفصيلي كه در قرآن ديده مي‌شود (جدايي آيات و سوره‌ها) بعدا و پس از آنكه محكم و غيرمفصل بود، پيش آمد.
اما در پاسخ ايشان بايد گفت: محكم لغتا به معناي مضبوط متقن است. و تفصيل به معناي تبيين است. بنابر اين معناي آيه فوق چنين است: «قرآن كتابي استحكام يافته و بدون ترديد و تزلزل است و روشن و بدون ابهام است». از اين‌رو «تحكيم و تفصيل» صفت و معنا و مضمون قرآن است، نه صفت الفاظ آن. قرآني كه در دسترس ما است، داراي احكام (استحكام و پايداري) و تفصيل (روشن و روشنگر) است، نه لوح و حقيقتي كه محفوظ و فراتر از فهم بشر است. از اين‌رو «احكام» به معناي «حقيقت فراتر» نيست و تفصيل به معناي جداسازي نيست، بلكه مقصود اتقان و تفصيل آيات در قصص، احكام و عقايد است، بي‌آنكه منحصر در موضوعي خاص باشد، چنان كه بيان موضوعات، به تفصيل و روشني است و مطالب مجمل نيست، از اين رو در مفردات آمده:
«كتاب احكمت آياتة ثمّ فصّلت» اشارة الي ما قال: «تبياناً لكلّ شيء»، ذيل آيه فوق:
«من لدن حكيم خبير» است كه مويد ادعاي ما است، يعني از آن رو كه خدا حكيم و خبير است، آيات داراي اتقان و وضوح است.
«تفصيل» نمي‌تواند به معناي تقطيع باشد، زيرا اگر به قرآن مراجعه كنيم، اين مطلب ثابت مي‌شود، مثلا در آيه « كتابٌ فٌصّلت آياتٌهٌ»يا «ولو جعلناه قرآناً أعجمياً لقالوا لولا فٌصّلت آياتٌهٌ أاعجمِيٌ و غربي» به معناي آيات روشن و گوياست و ايراد اعراب به تقطيع آن نيست، بلكه پروردگار مي‌فرمايد: اگر قرآن را عجمي مي‌فرستاديم، مي‌گفتند چرا آياتش روشن نيست!
نيز در آيات «تفصيلاً لكلّ شيء»، «و كٌلّ شيءِ فصّلناه تفصيلاً» و «قد فصّل لكٌم ما حرّم عليكٌم»تفصيل به معناي تبيين است، نه تقطيع! از اين رو نمي‌توان فرمايش علامه طباطبايي را مبني بر «احكام» و «تفصيل» به معناي حقيقتي فراتر از درك بشر پذيرفت.
علامه طباطبايي براي آنكه بگويد: تفصيل، امري پيش آمده براي قرآن است و كتاب چيزي است و تفصيل عارضي بر آن چيزي ديگر؛ مي‌گويد: در آيات ديگر آمده است:
2) «ولقد جِئنا هٌم بِكتاب ٍِ فصّلناهٌ علي عِلمٍ... »
3) «و تقفيل الكتابِ لاريب فيه مِن ربّ العالمين» اما بايد گفت: آيا در اين دو آيه مي‌توان گفت«تفصيل» به معناي تقطيع است؟ قطعا مقصود تبيين آن است. « فصّلناهٌ علي عِلمٍ» يعني بيان و ايضاح قرآن نيازمد علم و آگاهي است، نه اينكه تقطيع و آيه آيه كردنش با علم وعمد باشد.
اصل قرآن: تاويل آن است
بيشتر علامه طباطبايي معتقد است: اصل و حقيقت قرآن كه نزد خدا و در لوح محفوظ است، تاويل آياتي است كه به تدريج نازل شده است. نويسنده الميزان بر اين باور است كه: حقيقت قرآن هيچ واژه و لفظي نداردو قابل فهم بشر نيست، بلكه خدا بر آن لباس عربيت الفاظ پوشاند تا به ذهن‌ها نزديك شود. ايشان در تفسير سوره آل عمران مي‌گويد: معارف از تاويل قرآن گرفته مي‌شود و معناي «هل ينظرون الا تاويله» حقيقت قرآن است كه در ماه رمضان بر قلب رسول‌الله نازل شده اما بشر عادي، بر درك آن قادر نيست، از اين‌رو قطعه قطعه و آيه آيه شد. تا بشر فهم شود.

پي نوشت:  ادامه آنچه خوانديد با ترجمه عبدالله اميني تا آخرين روز ماه مبارك رمضان به صورت پاورقي منتشر مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون