همهچيز را خودمان بايد تجربه كنيم؟
علي شكوهي
امام علي (ع) ميفرمايند از تجربه ديگران بياموزيد قبل از اينكه خودتان تجربه ديگران شويد. اين سخن را فراوان شنيدهايم اما غالبا قادر نيستيم به محتواي آن عمل كنيم و به همين دليل دايما در حال تجربه كردن مسائلي هستيم كه ديگران قبلا تجربه كرده و نتيجه آن را هم ديدهاند. حوزه اين تجربهكردنها به مسائل شخصي محصور نميشود بلكه در مسائل اجتماعي و حكومتي و سياسي هم دايما در حال تكرار تجربه ديگران هستيم؛ تجاربي كه ديگران با پرداخت هزينه براي ما ثبت كردهاند و با ملاحظه آن ميتوان از دادن خسارت و هزينه مجدد جلوگيري كرد.
يكي از اين نمونهها، جريان اقدامات ضدقانوني است كه برخي از نيروهاي سياسي به آن متوسل ميشوند و از آن براي حمله به مخالفان و منتقدان خود بهره ميگيرند. از ابتداي پيروزي انقلاب ما شاهد بوديم كه كساني بدون رعايت ضوابط قانوني و بدون به رسميت شناختن حق مخالف و بدون آنكه مجوزي براي مداخلات خود داشته باشند، عليه احزاب و گروهها و تجمعات آنان وارد عمل ميشدند و با حمله فيزيكي و به اصطلاح با روش «چماقداري» مانع استفاده ديگران از حقوق قانوني خود ميشدند. اين امر حتي شامل حمله به كتابفروشيها و سينماها و مراكز فرهنگي هم ميشد و هنوز هم در مواردي اين روند ادامه دارد.
در همين راستا جلوگيري از برگزاري سخنرانيها و حمله به سخنراناني كه نميپسندند يا جلوگيري از برگزاري تجمعاتي كه مجوز دارد و اخيرا برخورد با كنسرتهاي داراي مجوز در برخي شهرها را هم شاهديم. حمله به برخي از افراد در تظاهرات 22بهمن يا تظاهرات روز قدس يا نمازجمعه هم امري داراي سابقه است و ماجراي حمله به سفارت و كنسولگري چند كشور خارجي را هم به ياد داريم. در همه اين موارد كساني به خودشان اجازه ميدهند بدون رعايت قانون، به حقوق ديگران تعرض كنند و بهانه آنان البته در همه حال، دفاع از ارزشها و انقلاب و نظام و ولايت است و اين در حالي است كه در غالب مواقع اين رفتارها به زيان منافع ملي تمام شد و با نهيهاي مكرر رهبري و مسوولان نظام مواجه شده است.
با مراجعه به افرادي كه اين اقدامات را انجام ميدهند اين واقعيت روشن ميشود كه هر چند اين رويه از اول انقلاب تاكنون به اشكال گوناگون ادامه يافته است اما لزوما كساني كه مرتكب اين اعمال ميشوند، ثابت نيستند. در واقع بسيار اتفاق افتاده است كساني در گذشته در جايگاه قدرت قرار داشتند و خودشان عامل اين برخوردهاي غلط غيرقانوني بودند اما به تدريج جاي آنان عوض شد و خودشان به حاشيه قدرت تارانده شدند و آنان هم مورد بيمهريهاي مشابه قرار گرفتند و از آن پس شاهديم كه نظرات آنان درباره اينگونه برخوردها هم عوض شد و به صف منتقدان پيوستند.
به عنوان مثال غالب نيروهاي موسوم به چپ در درون نظام را كساني تشكيل ميدادند كه در سالهاي نخست انقلاب از اينگونه اقدامات تند و خشن و غيرقانوني دفاع ميكردند. به ياد داريم كه حمله به بسياري از تجمعات گروههاي سياسي مخالف در آن سالها بعد از سخنراني يكي از چهرههاي سرشناس چپ يا با هدايت يكي از روحانيون شناخته شده طيف چپ صورت ميگرفت. شايد اكنون بتوانند براي اقدامات آن زمان خود با توجه به شرايط، دلايلي هم بتراشند اما نميتوان انكار كرد كه اولا همان رويه است كه اكنون دامن خوديها را هم گرفته است و ثانيا همين افراد هستند كه اكنون خودشان مغضوب واقع شده و مورد نوازش گروهها و افراد مشابه قرار گرفتهاند. در واقع كار خلاف در هر شرايطي خلاف است و نبايد رويه شود و اگر ما خودمان در مواردي اين امور را مجاز شمرديم به اين معناست كه براي زمانهاي ديگر و افراد ديگر هم انجام اينگونه كارها را روا دانستهايم.
در روند انقلاب به تدريج حمله به تجمعات و افراد اصلاحطلب از سوي جريانهاي تندرو و افراطي به يك رويه عادي تبديل شد. در آن وضعيت بسياري از اصولگرايان تنها تماشاگر بودند زيرا خيالشان راحت بود كه آنان از اين حملات در امانند اما زمان زيادي نگذشت كه برخي از اصولگرايان هم مورد لطف آقايان قرار گرفتند و حمله به سخنراني علي لاريجاني در قم يا هجوم وحشيانه به علي مطهري در شيراز و برخورد با سخنراني عماد افروغ و ديگران نشان داد كه اگر اين رويه غلط به قاعده تبديل شود، نبايد انتظار داشت كه ديگران مصون بمانند و از همان روشها در مقابل نقدهاي آنان استفاده نشود.
يك نمونه جالب توجه در اين روند، نوع برخوردي است كه با جريان احمدينژاد در اين سالها شده است. اين جريان خودش بهشدت از روشهاي غيرقانوني در مواجهه با منتقدان و مخالفان و گروههاي اصلاحطلب بهره برد و نمونههاي فراواني را ميتوان نشان داد كه از برخورد چماقي و غيرقانوني سازماندهي شده حاميان دولت احمدينژاد عليه مخالفان حكايت دارد. در مواردي ميتوان نشان داد كه شخص احمدينژاد در استفاده از اين روش عليه مخالفان پيشتاز بوده است ولي اكنون خودش مغضوب شده و عليه او از همان رويهاي استفاده ميشود كه قبلا خودش عليه ديگران بهره ميبرد. نحوه برخورد با برخي وابستگان او و دستگيري تعدادي از هوادارانش از يك طرف و نوع واكنشي كه او و دوستانش درباره ضرورت رعايت قانون و اجراي قانون اساسي نشان دادهاند از طرف ديگر، نشان ميدهد او نيز اكنون به دليل در موضع قدرت نبودن، خواستار رعايت حقوق اساسي ملت است و از برخوردهاي غيرقانوني رضايت ندارد.