• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3842 -
  • ۱۳۹۶ شنبه ۱۰ تير

وقتي كيميا عليزاده سرنوشت يك نسل را تغيير مي‌دهد

هديه يك رويا به نسل‌هاي آينده

نازنين متين‌نيا

سال‌هاي سال است كه ورزش، هدف اصلي اكثريت دختران ايراني نيست. يعني اين‌طور نيست كه دختربچه‌اي را ببيني و از او بپرسي كه مي‌خواهد در آينده چه كاره شود و جوابي دهد مثل اينكه ورزشكار، تكواندوكار، شناگر و... اين جواب‌ها معمولا از پسربچه‌ها شنيده مي‌شود. از آنهايي كه يا طرفدار استقلال هستند يا پرسپوليس و روياي علي كريمي، سيدمهدي رحمتي و... شدن را مي‌بافند. حتي با قدرت گرفتن تيم‌هاي واليبال و بسكتبال هم سعيد معروف شدن يا صمد نيكخواه بهرامي بودن، آرزوي عجيبي براي پسربچه‌ها نيست. در دنياي بين‌المللي ورزشي هم تا دل‌تان بخواهد روياي مسي و رونالدو و... شدن وجود دارد و هرپسربچه، حتي اگر آينده‌اش به ورزش و ورزشكاري نرسد، حداقل يك‌بار در بازي‌هاي كودكانه، خودش را جاي اين قهرمان‌هاي ورزشي جا زده و خواسته كه محبوب، مشهور و البته ورزشكار باشد. اما در دنياي كودكانه دخترها، چهره بودن معناي ديگري دارد. حالا كاري با بين‌المللي‌ها ندارم، اما همين بغل دست خودمان مي‌شود دختركاني را پيدا كرد كه مقابل آيينه ژست هنرپيشه‌هاي زن ايراني مي‌گيرند و آرزوي بازيگر شدن و... دارند. نه اينكه اين آرزوها بد باشد يا تفكيك جنسيتي در اين يادداشت بخواهد ميان اينها ارزش‌گذاري كند، نه. قصدم تصويرسازي از كودكاني است كه در اين سرزمين بزرگ مي‌شوند و روز به روز بيشتر به فقر حركتي دچار مي‌شوند و معمولا ورزش را جز محبوبيت و خيال‌بافي با چهره‌هايش، با وجه ديگري نمي‌شناسند. جامعه ايراني، از دهه شصت دچار سندرم پرورش بچه‌هايي صرفا درس‌خوان و مدرك‌گرا بود. در محروميت و كمبود امكانات ورزشي بانوان، مادراني پرورش يافتند كه هيچ‌وقت روياي ورزشكار شدن در فهرست آرزوهاي‌شان جدي نبود. اما فقر اين اتفاق نسل به نسل، تغيير كرد. هرنسلي در مواجهه با كمبود امكانات ورزشي و باقي محدوديت‌ها، قدمي براي نزديك شدن نسل‌هاي بعد از خود به ورزش حرفه‌اي برداشت. اگر روزگاري تكواندوكاري مثل مهروز ساعي به واسطه برادر مدال‌آور و محبوبش شناخته شد و پاي ورزش بانوان به صورت جدي به صفحات ورزشي نشريات وارد شد، در نسل‌هاي بعدي اينكه دختري يا زني سراغ يك رشته ورزشي برود و بخواهد كه قهرمان شود، از يك استثنا و حالت خاص، به يك عموميت البته حداقلي رسيد تا مسيري كه از صفر شروع شده بود، نسل به نسل قدم‌هايي محكم بردارد و يك مانع را از بين ببرد. حالا در دهه نود زندگي مي‌كنيم، در روزگاري كه نسل جوان دهه‌هفتادي‌اش را به شوخي «هيولا» مي‌نامند و به شكل اعجاب‌آوري، خواسته‌اي نيست كه از دل اين نسل بربيايد و به سامان نرسد.
روز گذشته، يكي از همين «هيولا»ها براي بار دوم تاريخ ورزش زنان را عوض كرد؛ كيميا عليزاده با بدني مصدوم، در مبارزات جهاني تكواندو مدال نقره‌اي گرفت كه به اندازه مدال المپيكش ارزشمند و تاريخ‌ساز بود. حالا درباره اين دخترك ورزشكار دهه هفتادي، بسيار مي‌خوانيم و مي‌شنويم. حالا بايد منتظر باشيم تا در سال‌هاي آينده با اعجوبه ورزشكاري روبه رو شويم كه مدال پشت مدال مي‌گيرد و حضور زنان ورزشكار طلايي، نقره‌اي و برنزي در مسابقات جهاني را يك عادت هميشگي مي‌كند. پيش‌بيني اين اتفاق‌ها چندان عجيب نيست و به هرحال مسيري است كه شروع شده و طي مي‌شود. نكته مهم اما، تصويري است كه كيميا عليزاده از اميد و خواستن براي نسل‌هاي كوچك‌تر مي‌دهد. براي دختربچه‌هايي كه تا ديروز ليلا حاتمي، ترانه عليدوستي، نيكي كريمي و زنان هنرمند را در عرصه بين‌المللي مي‌ديدند و حالا ورزشكاري روي سكوهاي قهرماني و به نام ايران را مي‌يابند. دختركاني كه ياد مي‌گيرند اگر دوست ندارند كه دكتر باشند يا مهندس يا استاد دانشگاه يا بازيگر و...، مي‌توانند رويايي مثل كيميا عليزاده شدن را در خيال خود ببافند و نترسند از نشدن‌ها و اتفاق‌ نيفتادن‌هاي هميشگي و به وسوسه آن لبخندهاي عميق عليزاده به وقت پيروزي، روياي ورزشكار شدن در سر بپرورانند.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون