مسووليت اصلي متوجه كيست؟ ترزا مي يا محمد بن سلمان؟
نكته جالب ماجرا اين است كه نخستوزير بريتانيا چندين ماه پيش از اين از وجود چنين گزارشي مطلع شده ولي هيچ اقدامي براي مقابله با آن انجام نداده، و اتفاقا پس از آن آگاهي نيز چندين حمله تروريستي از جمله در پل وست مينستر يا منچستر رخ داده كه اين ارتباطات در آن آشكار است. جالبتر از همه اينكه اين گزارش كه بسيار نگرانكننده ناميده شده تاكنون اجازه انتشار رسمي را پيدا نكرده است و دو سال پيش نيز گزارش مشابهي تهيه شده بود كه نخست وزير پيشين بريتانيا يعني ديويد كامرون به بهانه اينكه گزارش حساسيتبرانگيز است مانع از انتشار آن شد.
تا اينجاي كار تفاوت جدي نيست، ولي هنگامي كه ميبينيم نخستوزير بريتانيا حتي بر مسووليت عربستان در اقدامات تروريستي در خاك بريتانيا چشم ميبندد، نتيجه ميگيريم كه به طريق اولي در مورد ديگر جنايات اين رژيم در منطقه نه تنها چشمپوشي ميكند، بلكه در صورت ضرورت حمايت هم ميكند. بهطور قطع چنين فردي كه نان دموكراسي را ميخورد و دفاع از حقوق بشر را يك ركن روابط و سياست خارجي خود معرفي ميكند، و در عين حال حتي از پيگيري و مواجهه با اقدامات عليه مردم خودش نيز چشمپوشي ميكند، به مراتب بدتر از كسي است كه نه در حقوق بشر داعيهاي دارد و نه روابط خودش را با ديگران بر اين اساس تنظيم ميكند و نه اصولا كسي در اين جهان براي ادعاهاي ضد تروريستي آنان حسابي باز ميكند. محمد بن سلمان همين است كه نشان ميدهد، ولي نخستوزير بريتانيا چهرهاي وارونه از خود نشان ميدهد. البته ميتوانيم بفهميم كه حدي از چشمپوشيها را در ذيل موضوع منافع ملي ميتوان ناديده گرفت و اين چندان نامعمول نيست، ولي اين حد كه عوامل موثر بر تروريسم عليه ملت خود را نيز زير سبيلي رد كرد، قابلپذيرش نيست.
تا اينجا يك داوري اخلاقي كرديم، ولي مشكل از آنجا آغاز ميشود كه اين رفتار دوگانه و عجيب رهبران حكومتهاي دموكراتيك به عنوان موتور محرك در توليد و تقويت تروريسم عمل ميكند. اينجاست كه برخي از صاحبنظران معتقدند كه نقش قدرتهاي غربي را در شكلگيري تروريسم به دليل معيارها و رفتارهاي دوگانه آنان نبايد دستكم گرفت.