در حوالي سالروز
تولد آقاي كارگردان
تقوايي فقط ناخدا نيست
زهرا علياكبري
روزنامهنگار
در گرماي ششم مرداد 1379 «امامزاده طاهر» شلوغ بود. انبوه جمعيتي كه به آنجا آمده بودند، قصد بدرقه شاملو را داشتند. ميان جمعيتي كه بياختيار عقب و جلو ميشدند، مردي، عينك دودي بر چشم روي زمين نشسته بود.
اندوهش را با در دست گرفتن چند سنگ ريزه در دستانش كه از روي زمين برداشته بود و دوباره روي همان زمين انداخت، در ميان گذاشت.
او ناصر تقوايي بود و من خيره به او كه پيشتر در جاي جاي ناخدا خورشيد، حضورش، وحشتي را بر دلم انداخته بود.
مانده بودم؛ اين نخستين ديدار بود و باور نميكردم روزي در جايگاه شاگرد، بر صندلياي مقابل او بنشينم.
غول سينماي ايران با اينكه چند باري ظهور و بروزش را در چهار دهه اخير به اثبات رسانده است، حالا دير زماني است كه به چراغ جادويش برگشته و بدا به حال ما كه در همين هوا نفس ميكشيم كه او هست اما ثمر هنرش را بر سر در پرده سينما
نميبينيم.
داستانهاي تازهاش را كه با خط خوش روي كاغذهاي بيخط نوشته است، نميخوانيم و آنچه بر فريم دوربينش ثبت ميشود را درك
نميكنيم. بعضيها از انزواي تقوايي ميگويند. او منزوي نشده است. كافي است همين روزها او را ببينيد تا هم از عمق طنز جذاب و هيجانانگيزش لبريز شويد و هم مشعوف از اينكه هنوز علايقش را با چه حساسيتي پيگيري ميكند، كتاب، سينما، عكس و البته فوتبال را.
طنز گزنده اينجاست كه اين تقوايي نيست كه در پايان 77 سالگي منزوي است. اين هنر ايران است كه در انزوا، فرصتي براي بهرهگيري از غولي كه در خود پرورانده، ندارد. او چشمه جوشان هنري است كه در آيينه امروز، جايي براي بروز و ظهورش نميبيند.
داستان دردناكي است داستان وارونگي تعابير ما. وقتي فرصتي براي بهرهگيري نداريم، انزوا را به كسي نسبت ميدهيم كه طرف مقابل را منزوي كرده است و اين داستان تكراري را سالهاست تكرار ميكنيم و به اشتباه غصه ميخوريم.
تقوايي نيز از چرخه اشتباهات ما بينصيب نمانده است.
غول سينماي ايران، در حالي به چراغ جادو برگشت كه كارهاي نيمه تمامش داغي بر دل همه آنهايي است كه گوشه چشمي به هنر دارند. برنده پلنگ برنزي لوكارنو، از پس 21 سال، هنوز ميتواند با ناخدا، در دنياي چرخيده و تغيير يافته امروز حرفهايش را بزند. بيراه نيست تقوايي را اعجوبه هنر ايران بدانيم. مردي كه اهالي ادبيات و سينما بر سر مصادره كردنش با يكديگر رقابتي سخت و جدي دارند.
بيضايي راست ميگويد: «تقوايي هيچگاه نور چشمي نبود و خودش هم زد و بند نميدانست و در نتيجه محبوب پولسازان نبود.
تقوايي بودن تقوايي در هفتاد و ششمين سالروز تولدش به او، دوستدارانش و هنر ايران مبارك.