حزباللهيتر از امام
سيد علي ميرفتاح
ديروز- پريروز، از قول امام جمعه محترم مشهد، جناب علمالهدي، خبري منتشر شد كه سخت ميشد باور كرد متن خبر عين سخنراني معظمله باشد. ما معمولا از ايشان اظهارنظرهايي شنيدهايم كه توام با عصبانيت و شكايتند. مثلا از وضع فيسبوك ناراحت بودهاند، موقع سخنراني ناراحتيشان را هم بيان كردهاند. طبيعي است كه موقع عصبانيت و ناراحتي، تداوم منطقي سخنراني مخدوش شود و غلبه احساسات روي بقيه امور سايه بيفكند.
اما سخنراني حجاب را اگر شنيده باشيد، همين كه اخيرا در خراسان رضوي و در حضور بانوان فعال در عرصه ترويج فرهنگ عفاف و حجاب، بيان شد، ملتفت ميشويد كه با يك علمالهدي متفاوت روبهرو هستيد كه بايد قدر حرفهايش را بدانيد. ظاهرا بعضي تريبونها و بعضي مستمعين اقتضا ميكنند تا سخنران تند و آتشين حرف بزند و هر نوع راه گفتوگو و تعاملي را ببندد. اما اين سخنراني حجاب از لون و جنس ديگري است. بگذاريد عينا يك تكهاش را از سايتهاي معتبر خبري، رونويسي كنم تا دستتان بيايد درباره چه «خبري» حرف ميزنم: «همان طوري كه بيحجابي با وجود فشارهاي رضاخان اجبارپذير نبود حجاب بانوان نيز در جامعه امروز اجبارپذير نيست. حجاب با اجبار ممكن نيست. حجاب احساس هر خانمي است كه نسبت به عفت باطني خودش از نگاههاي زهرآلود مرد نامحرم دارد. البته اين پوشش در زنان مختلف به واسطه عادتها و تربيت آنان متفاوت است. يكي چادري و ديگري با مانتو حجاب را رعايت ميكند لذا محدود كردن بانوان در نوع و كيفيت حجاب ممكن نيست و جواب نميدهد و اصرار به اين مساله نيز غلط است. فارغ از جنبه شخصي، ماهيت اجتماعي دارد زيرا رعايت حجاب و عفاف هويت جامعه اسلامي است.»
اول اينكه «جانا سخن از زبان ما ميگويي». همه بحث هم همين است كه مردمان شبيه هم نيستند و اصرار بر شبيهسازي نهتنها به جايي نميرسد بلكه نتيجه عكس ميدهد. همه بحث ما هم از ابتدا همين بوده كه برخوردهاي قهري نتيجه عكس ميدهند و جز اينكه زنان و دختران را از «هويت» خود منزجر كنند كار ديگري نميكنند. مردم متفاوتند از هم و هر كس را در گور خودش ميخوابانند.
پس ريختن نيروهاي قهري در مراسم عروسي يا به هم زدن مهمانيها- توام با توهين و تحقير- نهتنها به قوام عفاف و حجاب نينجاميده بلكه حتي حزباللهيها و خانوادههاي مومن را عصباني كرده. اتفاقا روز اولي هم كه حجاب مطرح شد، بحث هويتي آن بر ديگر بحثهايش ميچربيد و به هيچ عنوان منظور اعمال يك نوع سليقه و يك نوع تلقي نبود. حتي خاطرم هست مرحوم آيتالله طالقاني در تلويزيون آمدند و جمله امام را تعبير به دلسوزي پدرانه كردند و مثال زدند كه خانم گاندي هم شالي بر سر دارند. به هيچ عنوان بحث اجبار چادر در ميان نبود.
حتي خانم رياضي را كه در تلويزيون اخبار ميگفت، امام تاييد ضمني كردند. از اين بالاتر حجاب متداول در برنامههاي تلويزيوني را كه امروز از نگاه غالب سردمداران حجاب و عفاف، عين بدحجابي بلكه بيعفتي است، به عنوان عرف پذيرفتند. سريال پاييز صحرا يادتان است؟ شهلا ميربختياري و بقيه هنرپيشهها با پوششي بودند كه امروز بچههاي متعصب و غيرتي از ديدنش شاكي ميشوند و فرياد وا اسلاما سر ميدهند. اما امام به صراحت گفتند همين خوب است. ولي از همان موقع عدهاي بودند كه از امام هم حزباللهيتر بودند و به قول معروف كاتوليكتر از پاپ عمل كردند و نظر دادند. درددلهاي آقاي محمد هاشمي رييس راديو- تلويزيون آن زمان و سيدمحمد خاتمي وزير ارشاد دهه شصت را بشنويد، دستتان ميآيد كه اينها هر شب چه تلفنهايي را بايد جواب ميدادند و در مقابل چه دوستاني بايد از خود دفاع ميكردند. منتها آنها مستظهر به حمايت فقهي و سياسي امام بودند و هيچوقت زير بار چادري شدن مجريها نرفتند. اما نكته جالبي كه در فرمايش جناب علمالهدي است اين است كه اجبار نتيجه نميدهد، چه از جانب رضاخان باشد و چه از جانب جمهوري اسلامي به توفيق نميرسد. به نظرم تجربه نشان داده كه كار فرهنگي هم جواب نميدهد. يا دوستان تلقي درستي از كار فرهنگي ندارند، يا بلد نيستند يا فكر كردهاند كه با اين بنرهاي خنك و جملات بيمزه و اصرار مدام ميتوانند در جان مخاطب اثر بگذارند.
هرچه هست فعلا در عمل به اينجا رسيدهايم كه تحقق حجاب آرماني آقايان محال است. در اين 40 سال نشده، من بعد هم نميشود مگر اينكه شما هم مثل جناب علمالهدي به تفاوت فرهنگي، تربيتي، خانوادگي احترام بگذاريد و هر كسي را كه شبيه شما نبود از خود نرانيد.
بالاخره اين دخترانِ به ظاهر آلامد بدحجاب از مريخ كه نيامدهاند. فرزندان همين آب و خاكند و از خانوادههاي مذهبي بيرون آمدهاند. برخلاف باور خيليها، هيچ كدام منظورشان توهين به ارزشها نيست و نميخواهند به خون شهدا و به آرمانهاي انقلاب اهانت كنند. همين يك قدم را بياييد جلو و همين يك اصل بديهي را بپذيريد. همين كه به تفاوتها احترام بگذاريد بسيار عالي است. خدا اجرتان بدهد.