عراق و امنيت ملي ما
علي شكوهي
سال 69 در جريان حمله عراق به كويت و بعدا حمله امريكا به عراق مجالي شد تا به عنوان خبرنگار در عراق حضور يابم و با بسياري از اهالي مطبوعات و سياستمداران اين كشور بحث و تبادل فكري داشته باشم.
روزهاي حساسي بود، از جمله عراقيها اميدوار بودند كه ايران در كنار اين كشور قرار بگيرد و در جنگ عليه امريكا و اسراييل و عربستان و كويت با آنان همكاري كند. طبعا ما هم با اين درخواست مخالفت ميكرديم و معتقد بوديم كه ايران نبايد تن به اينگونه همكاري بدهد. پاسخ آنان به ما اين بود كه شما در شعارهاي ضداسراييلي خودتان صادق نبوديد زيرا ما جرأت كرديم و به اسراييل موشك زديم اما شما در كنار ما قرار نگرفتيد در حالي كه ياسر عرفات و فلسطينيها از ما حمايت ميكنند.
ما هم در پاسخ به آنان ميگفتيم ما از عرفات زيركتريم چون او آرمان فلسطين را قرباني تجاوزگري صدام و حمله به كويت كرد اما ما حاضر نيستيم آرمان اسلامي خودمان را در پاي اين تجاوز قرباني كنيم. سخن محوري ديگر ما اين بود كه شما از كويت عقب بنشينيد و باز هم به شكل درست به مبارزه با امريكا و اسراييل بپردازيد تا ببينيد كه ما از مبارزات شما دفاع خواهيم كرد يا نه.
واقعيت اين است كه تا صدام و حزب بعث بود حاكميت عراق قابل اعتماد نبود ولو آنكه شعار ضداسراييلي هم بدهد. بعد از سقوط صدام تحولات جدي در ماهيت نظام سياسي عراق ايجاد شد و همكاري ايران و عراق ماهيت ديگري پيدا كرد.
اكنون ايران و عراق در يك جبهه سياسي قرار گرفتهاند و منافع مشترك فراواني دارند و جنس همكاري ميان آنان بسيار متفاوت با همكاري ديگر كشورهاست. عراق و ايران در واقع دنباله استراتژيك يكديگر محسوب ميشوند و سرنوشت آنان به شكل وسيعي به هم گره خورده است.
در اين شرايط همكاري دفاعي-نظامي ميان دو كشور توجيه و منطق خودش را دارد و گامي بسيار ضروري است كه با امضاي يادداشت تفاهم ميان وزراي دفاع ايران و عراق برداشته شد.
الان زمان كنار هم ايستادن ايران و عراق است و نتيجه دارد.