• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3866 -
  • ۱۳۹۶ يکشنبه ۸ مرداد

ما فرزندان خط قرمز هستيم

يعني شما به عنوان هنرمند نمي‌توانيد فقط به مسائل هنري بپردازيد؟!

جعفري: من نمي‌توانم؛ من زير بار حرف زور نمي‌روم. همين چند وقت پيش تهديدم كردند. اما كوتاه نيامدم، من حرف حق را مي‌زنم. فرقي ندارد اين حرف از جناح اصولگرايان باشد يا اصلاح‌طلبان.

آقاي محمدي شما هم جسارت و شجاعت آقاي جعفري را داريد؟!

محمدي: من دوست دارم شب‌ها روي متكاي خودم بخوابم (مي‌خندد) شما متكاي خودت را دوست نداري آقاي جعفري؟

جعفري: دوست دارم اما زير بار حرف زور نمي‌روم.

محمدي: ما متولدين اين نظام و جمهوري اسلامي هستيم. كسي نمي‌تواند بگويد شما جزيي از اين نظام نيستيد. ما شهيد داديم و جنگ را هم ديده‌ايم. ما بمباران و سختي را ديده‌ايم. ما هم كنار خيلي از اين آقايان معترض خاك خورديم و با سختي بزرگ شديم. يك عده دوست دارند خودي و غيرخودي كنند. قطعا من اين جسارت را داشتم كه «اكسيدان» را ساختم و كارهاي قبلي‌ام هم حرفي براي گفتن داشته و فيلم مي‌سازم كه حرف بزنم. حق اعتراض و نقد منصفانه هميشه براي همه بايد وجود داشته باشد. همه حق دارند حرف بزنند اما كسي حق ندارد تخريب، تحقير و توهين كند. اين كار غلط است. نقد هميشه جذاب است. نقد يعني باز كردن، شكافتن و رسيدن به آن هسته مركزي و ذات هر مساله‌اي. حالا مي‌خواهد نقد فيلم، تئاتر يا كتاب باشد. بارها گفتم يكي از جذاب‌ترين منتقداني كه در زندگي‌ام ديده‌ام مسعود فراستي است. خيلي خوب و درست نقد مي‌كند، اما گاهي واژه‌هايي به كار مي‌برد كه كار را خراب مي‌كند. همان واژه‌ها هم او را از فضاي نقد خارج مي‌كند و كلامش را به عصبيت تبديل مي‌كند. با اين همه در حالت عادي خيلي خوب و درست نقد مي‌كند. خوشحال مي‌شوم اين كار را با فيلم‌هاي من بكند. اگر كار من فيلم ساختن است كار او هم فيلم ديدن و نقد كردن است. دوستان ديگر هم حق دارند نظرشان را بگويند. حتي دلواپسان. آنها هم حق دارند ما را نقد كنند. كمااينكه بعضي از چيزهايي كه مي‌گويند گاهي درست است و من زماني كه از فيلم فاصله مي‌گيرم، حرف‌شان را مي‌پذيرم.

جعفري: اما در اين مورد من با تو مخالفم. معترضان به «اكسيدان» مي‌گويند اين فيلم را نمي‌شود با بچه ديد! اين حرف يعني چه؟ اگر كسي از اين مساله ناراضي است بايد به وزارت ارشاد شكايت كند كه بودجه‌اي براي ساخت فيلم كودك در نظر بگيرد. آنها نبايد حق‌شان را از ما بگيرند. حق‌شان دست ما نيست! نماينده مجلس مي‌تواند شكايت كند تا بودجه‌اي براي سينماي كودك در نظر گرفته شود. قرار نيست ما براي بچه‌ها فيلم بسازيم و اصلا رسالت‌مان اين نيست. هر چيزي يك تعريفي دارد. آقاي محمدي به حوزه هنري پيشنهاد دادند براي اكران «اكسيدان» شرط سني تعيين كنند.

محمدي: ما كه نبايد شرط سني براي فيلم‌مان بگذاريم. همين حالا اگر من روي فيلم بزنم مثبت 16، فروش فيلمم سه برابر مي‌شود. اصلا اگر خودمان پيشنهاد شرط سني را بدهيم، مي‌گويند مي‌خواهيد بيشتر ديده شويد! مگر فيلم‌هاي قبلي نبود؟ به محض داشتن شرط سني همه براي‌شان اين سوال پيش مي‌آمد حرف فيلم چيست! من با اين شرط سني هم مساله دارم. فيلم «اكسيدان» فيلمي نيست كه بچه چهار، پنج ساله متوجه شوخي‌هاي آن شود. مساله نوجوان‌هاست. حالا نوجوان‌ها در جامعه ما در معرض چه اتفاقاتي قرار دارند؟ مگر مي‌شود فضاي مجازي را از نوجوان‌هاي امروزي دور كرد؟ خودمان را كه نمي‌توانيم به آن راه بزنيم. همه مي‌دانند اين روزها فلش‌هايي پر از فيلم‌هاي عجيب و غريب و اطلاعات نامربوط در مدارس ميان بچه‌ها دست به دست مي‌چرخد و كسي هم نمي‌تواند چنين چيزهايي را كنترل كند. محتواي اين فلش‌ها بد است يا فيلم «اكسيدان»؟ نمي‌گويم در مدارس جيب بچه‌ها را بگردند چون اين راهش نيست اما مي‌توانند به آنها آموزش‌هاي جنسي و اخلاقي بدهند تا اين مسائل براي‌شان سوال نباشد. فرزندان ما اگر در مسير درست و كنترل شده آموزش نبينند، به سمت و سويي كه نبايد، مي‌روند.

جعفري: بچه‌ها بايد خيلي چيزها را در مدارس ياد بگيرند. آموزش و پروش كجا به بچه‌ها ياد داده اگر كسي بخواهد ببوسدشان بايد از خودشان براي اين كار اجازه بگيرد؟ اين كوچك‌ترين چيزي است كه مي‌توانيم به بچه‌ها آموزش دهيم اما هنوز در اين مورد هم عقب هستيم.

محمدي: اتفاقا خيلي جذاب‌تر است كه بچه به جاي اطلاعات گرفتن از دوستانش، در سالن سينما از پدر و مادرش بپرسد مساله اين دو نفر چيست و چرا اين كارها را مي‌كنند. پدر و مادر امين‌ترين افراد زندگي بچه‌ها هستند و اگر آنها به بچه‌ها اطلاعات بدهند خيلي مطمئن‌تر است.

با اين حساب مي‌خواهيد بگوييد «اكسيدان» حتي مي‌تواند فرهنگ‌سازي هم كند؟

محمدي: مگر بچه‌هاي ما پاي‌شان را در خيابان نمي‌گذارند؟ مگر آنها در يك سياره ديگر زندگي كرده‌اند؟ مگر با ماشين شيشه دودي و ضد گلوله به مدرسه مي‌روند؟ آنها در خيابان خيلي چيزها را مي‌بينند. بچه من مدام در خيابان با مردهايي مواجه شده كه موهاي‌شان را رنگ كرده‌اند و شكل و شمايل‌شان شبيه خانم‌هاست. سوال پرسيدن كار بچه‌هاست. اين را هم بگويم اگر شرايط سني براي فيلم تعيين مي‌كردند بهتر بود و قاعده بازي به درستي رعايت مي‌شد اما اين كار را براي «اكسيدان» نكردند. در قرآن كه كتاب ما مسلمان‌هاست و تحريف هم نشده پر از آموزش‌ها است. اما همه موضوعات آن را در كتاب‌هاي درسي نمي‌آورند. مگر مي‌شود «خلق الانسان من علق»را از قرآن گرفت. از اين حرف صريح‌تر و جدي‌تر مگر وجود دارد! من به فرزندم از روي قرآن و با زبان خودش آموزش مي‌دهم. من اگر به او مسيري را ياد بدهم، خيلي چيزها در وجود او نهادينه مي‌شود. سن 18، 19 سالگي براي ياد دادن خيلي مسائل دير شده است. يكي از مهم‌ترين دلايل طلاق در دادگاه‌ها به خاطر نبود آموزش مسائل جنسي است. يادم مي‌آيد زماني كه در دانشگاه‌ها درس تنظيم خانواده را ميان دروس دانشجويان گذاشتند، عده‌اي سينه سپر كردند و به اين كار معترض شدند.

سر مميزي‌هاي نسخه نهايي هم به راحتي دست‌هاي‌تان را بالا برديد و تسليم شديد؟

محمدي: بله. در مورد مميزي‌هاي حوزه هنري نه اما سر مميزي‌هاي وزارت ارشاد اين كار را كردم چون دوست نداشتم براي كمد خانه‌ام فيلم بسازم. مي‌خواستم فيلمي بسازم كه مردم آن را ببينند و قضاوتش كنند. سعي كرديم در مرحله مميزي اتفاقاتي بيفتد كه كمتر به فيلم ضربه بخورد. به هر حال قاعده بازي اين است و بيست مورد اصلاحيه جدي به فيلم وارد شد و همه آنها را انجام داديم.

خط قرمزهاي حوزه سينما چيزهاي از پيش تعيين شده‌اي نيستند، درست است؟ اين مميزي‌ها چطور به شما ابلاغ مي‌شود؟

محمدي: ما فرزندان خط قرمز هستيم و در اين سيستم بزرگ شديم. مي‌دانيم تا كجا بايد برويم و كجا بايد بايستيم. تا جايي هم پيش مي‌رويم كه احساس خطر نكنيم و چيزي به كسي برنخورد. به كسي هم توهين نكرديم و كسي را نرنجانديم. شما الان يك خط قرمز نوشته شده به من نشان بده! ما يك قانون اساسي داريم كه مفادش هم مشخص است اما مابقي چيزهايي كه به خط قرمز و مميزي تبديل مي‌شود، همه‌شان نانوشته است. در مورد مميزي‌ها هيچ وقت اداره ارشاد، برگه‌اي دست من فيلمساز نمي‌دهد. تهيه‌كننده يا كارگردان مي‌نشيند كنار دست كارمند اداره نظارت و مميزي‌ها را يادداشت مي‌كند و همه اينها قوانين نانوشته است. اما ما خودمان سعي كرديم با يك ايده جذاب و بكر و نو هيجان زده نشويم، مي‌خواستيم اين فيلم در نهايت به اكران برسد. مي‌شد اين فيلم را طوري بسازيم كه الان من و شما اينجا نباشيم. اما ما تلاش كرديم فيلم تميز و سالمي از كار دربيايد.

جعفري: در مورد ممنوع التصويري هم وضعيت به همين شكل است. يعني چيزي به شما نمي‌گويند. اما اين چيزها واقعا براي من مهم نيست. مادرم برايم دعايي كرده كه زلزله هم نمي‌تواند جلويم را بگيرد. اصلا برايم اهميتي ندارد كه فلان مسوول من را شهروند درجه يك مي‌داند يا دو. آن كسي كه بايد به من عزت بدهد اين كار را مي‌كند و هيچ آدمي در جايگاهي نيست كه بخواهد به ديگران عزت بدهد. چقدر گفتند فيلم «اكسيدان» را تحريم كنيد، چه شد؟ سر مصاحبه من در انتخابات گفتند تئاترش را تحريم كنيد! در نهايت در سالني با ظرفيت 160 نفر ما هر شب 260 بليت مي‌فروختيم. عزت را خدا مي‌دهد. عزت را مسوولان به من نمي‌دهند كه بخواهند من را بالا بكشند يا پايين بياورند. خدا مي‌تواند در يك لحظه تو را بالا ببرد. اما مساله من اين است كه كدام انقلابي در دنيا بر اساس يك فيلم يا تئاتر به وقوع پيوسته است؟ شما يك نمونه به من بگو! مثلا بعد ديدن فلان نمايش انقلاب كردند! ما سال 56 بر اساس سينما و فيلم انقلاب كرديم؟! واقعا مشكل مجلس ما در حال حاضر فيلم «اكسيدان» است؟ مي‌خواهيد من چند موضوع بدهم به نمايندگان؟ حكايت آنهايي است كه مي‌گويند حوصله‌مان در خانه سر مي‌رود! با وجود يك عالمه فيلم نديده و كتاب نخوانده و معاشرت‌هايي كه مي‌شود با اعضاي خانواده كرد، چطور حوصله آدم سرمي رود؟ حالا بعضي نمايندگان مجلس هم حوصله‌شان سر رفته و آمده‌اند سراغ سينما.

و اين مميزي‌ها و تغيير ديالوگ‌ها شما را به عنوان يك بازيگر از كار كردن در فضاي كمدي دلسرد نمي‌كند آقاي جعفري؟

جعفري: اين اتفاقات من را دلسرد مي‌كند چون رسما داريم دست و پا مي‌زنيم. انگار افتاديم وسط دريا و در حال غرق شدن هستيم اما مقاومت مي‌كنيم. من هميشه به يك چيزي اعتقاد داشته و دارم و آن هم اين است كه هنرمندان مي‌مانند. تاريخ نشان داده ميز و صندلي‌ها به هيچ كس وفا نمي‌كند اما ما بايد بايستيم و كار كنيم. اگر قرار بود من در كشور خودم كار نكنم، خيلي وقت پيش پناهنده مي‌شدم به كشور ديگري. من اينجا ماندم كه كار كنم، خيلي راحت مي‌توانم از ايران بروم اما اين كشور را دوست دارم و بچه من هم در همين خاك زندگي مي‌كند.

پس چرا كمتر سراغ كمدي مي‌رويد؟

جعفري: فيلمنامه كمدي خوب كمتر ديدم. بعد از مدت‌ها «اكسيدان» دستم رسيد كه واقعا دوست‌داشتني بود و وقتي مي‌خواندم واقعا مي‌خنديدم. معمولا فيلمنامه را مي‌دهند و مي‌گويند بياييد سر صحنه همه چيز را درست مي‌كنيم. اما «اكسيدان» روي كاغذ هم خيلي خوب بود. من كمدي را واقعا دوست دارم. خودم را كمدين نمي‌دانم چون جايگاه كمدين خيلي بالاست اما كمدي‌هاي موقعيت را واقعا دوست دارم.

در مورد دين مسيحيت چقدر اطلاعات داشتيد؟

جعفري: به نظرم هيچ كس در مورد هيچ ديني اطلاعات كامل ندارد و اگر اين ادعا را كند بلوف زده است.

محمدي: ما در مورد اسلام هم اطلاعات كاملي نداريم.

جعفري: با اين همه ما درباره مسيحيت حرف بدي نزديم. كشيش مسيحي را در اين فيلم به قهرمان تبديل كرديم. من قبلا به خاطر حضور در يك نمايش با كشيش‌ها رفت‌وآمد داشتم و آنها را از نزديك ديده بودم. آنچه ما درباره پهلواني در دين‌مان داريم، در مورد كشيش فيلم «اكسيدان» هم وجود داشت. ما حتي چهره خوبي از روحانيت به نمايش گذاشتيم.

محمدي: دليل زمانبر شدن صدور پروانه نمايش ما اين بود كه وزارت ارشاد و چند نهاد ديگر با نمايش فيلم مخالف بودند و مي‌گفتند «اكسيدان» مسيحيت را خيلي خوب جلوه داده و نگران بودند جوان‌ها بعد از ديدن فيلم دين‌شان را تغيير بدهند و مسيحي شوند! اما حالا مي‌گويند اين فيلم توهين به مسيحيت است. من به اندازه‌اي كه براي فيلم كفايت مي‌كرد مشاور مذهبي مسيحي داشتم. آقاي رضا بهبودي بازيگر نقش كشيش هم خيلي اطلاعات ويژه‌اي در مورد مسيحيت داشت.

اگر منوچهر محمدي پاي كار نمي‌ايستاد، فكر مي‌كنيد كسي تهيه‌كنندگي «اكسيدان» را برعهده مي‌گرفت؟

محمدي: من سراغ كس ديگري نرفتم. وقتي فعلا چنين تهيه‌كننده خوبي كنارم هست كه هوايم را دارد و اصول حرفه‌اي تهيه‌كنندگي را بلد است و مهم‌تر از همه فيلمنامه را مي‌فهمد، به كارگردان اعتماد مي‌كند و اجازه مي‌دهد كارش را بكند، خب من سراغ كس ديگري نمي‌روم. اميدوارم سايه او بالا سر سينماي ايران و من باشد و بتوانيم با هم فيلم بسازيم اما اصراري ندارم كه با تهيه‌كننده ديگري كار نكنم چون قبلا هم اين امكان برايم فراهم بود.

آقاي جعفري شما با پسرتان براي تماشاي «اكسيدان» به سينما مي‌رويد؟

جعفري: پسرم تا اينجا كه دو بار فيلم را ديده است. زماني كه از آموزش و پرورش نااميد شدم خودم شروع كردم خيلي چيزها را به او ياد بدهم. من هم در حد سن و فهم فرزندم به او اطلاعات مي‌دهم. اين را هم بگويم آنهايي كه مي‌گويند خنديدن قيمت دارد، فيلمنامه‌اي كمدي به من بدهند كه در آن خبري از شوخي‌هاي مختلف نباشد. با همه اينها خدا را شكر مي‌كنم به خاطر همين موقعيتي كه دارم و خوشحالم كه در لحظه زندگي مي‌كنم و از زندگي لذت مي‌برم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون