• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3871 -
  • ۱۳۹۶ شنبه ۱۴ مرداد

درباره كتاب «احتمال عكس و انزوا» نوشته امين علي اكبري

گذشته در حال

ساره بهروزي|  داستان‌هاي كوتاه به طور معمول داستان‌هايي بر اساس حال و هواي راوي هستند. بررسي اين نوع داستان‌ها با لحن راوي است. كتاب احتمال عكس و انزوا يكي از همين نمونه‌هاست. اين كتاب داراي 11داستان به نام‌هاي «جذام، چشم‌هاش را كه باز كرد، مرده بود، نفربر، زني كه جنگل را مه گرفته بود، ‌گر نروم نيستم، به راست راست، لابيرنت، تور گنيف‌خواني در آتش، رقص در شير پيلا، ايستگاه، تسلسل مرگ» است.
روايت‌ها همگي با زباني ساده و روان به دور از پيچيدگي بيان مي‌شوند. ذهنيت راوي اغلب كلافه و ناآرام است. در داستان‌ها مدام به عكس‌هايي اشاره مي‌شود كه در مكان‌هاي متفاوتي هستند. عكاسي، دوربين عكس‌هاي به جا مانده عناصر تكرارشونده‌اي در داستان‌ها هستند. روايت‌هاي ذهني پناه بردن دروني و گوشه‌گيري راوي‌ها را آشكار مي‌كنند. گويا مكان هست اما زمان گذشته است. عكس‌ها هميشه اين ويژگي غيرمنطقي را دارا هستند. اينكه ميان لحظه ديدن عكس و آن زماني كه از عكس گذشته اختلاف زماني وجوددارد.  نشانه‌هاي ديگري مانند هواي سرد، ترس و نگراني، نبودن يا غياب از ديگر عناصر روايت‌ها هستند. نگاه فرامتني اين داستان‌ها، نام كتاب و همچنين طرح جلد است. به نظر مي‌رسد هدف نويسنده با انتخاب نام كتاب و قاب عكس خالي كامل مي‌شود. عكس‌هايي كه علاوه بر سوژه ذهن و شكل‌گيري روايت‌ها داراي هويت نيز مي‌شوند. هويتي كه در قاب نمي‌گنجد و غايب مي‌شود. عكس‌ها به طور معمول تكه‌هايي از زمان را به تصوير مي‌كشند، رخدادهايي كه گواهي وجودشان يك عكس است در حالي كه زمان گذشته است. «به آن عكس روي ديوار مات ماندم...» «آن سال كه آمديم، تو عكس مي‌انداختي و من روستا را مي‌گشتم. روستايي كه شبيه هيچ روستاي ديگري نيست. سرد است و خشك و غمگين.»«ببينيد. اين عكسي است كه من از عطا و حميد دارم. عكس دو نفره آنهاست.» «داستان به راست راست»
 ثبت لحظات خاص زندگي با عكس ماندگار مي‌شود. در بيشتر مواقع عكس‌هاي ما انسان‌ها لحظات بي‌جان اما دوست‌داشتني محسوب مي‌شوند. اما نزديك شدن به اين خاطرات هميشه خوشايند هم نيست. نوستالژيك بودن اعتماد به نفس انسان را بالا مي‌برد اگر بتوانيم از اين خاطرات به نفع خود استفاده كنيم.
گاهي همين سكون وسكوت عكس يادآور نيستي و مرگ است. گذر از گذشته به حال، همين امرمي‌تواند موجب غمگيني انسان‌ها شود با همه دلبستگي‌‌هايي كه به گذشته و خاطراتش داشته و دارند. اريكا هپر، استاد دانشكده روانشناسي سوري انگلستان اينچنين مي‌گويد« نوستالژي احساسي شيرين و تلخ است كه بيشترين همراه با شادي و آرامش است اما توام با غم از دست دادن اوقات خوش گذشته.»
«عكس‌هاي پدر همان طور روي كرسي توي اتاق ماند. همان طور كه آخرين بار نگاه‌شان كرده بود و به هم‌شان زده ‌بود. دست نزدم به هيچ‌كدام... برداشتمش. عكس را دادم به ستاره. سهم او از همه واقعيتي كه لمسش نكرده بود، شايد همين يك عكس بود. »داستان «چشم‌هاش را كه باز كرد، مرده بود» نقلي از زندگي ارسلان، دوست راوي است. بيان خاطره قديمي پس از سال‌ها. داستان يك غياب. ازدواج مژده با فردي غير از ارسلان، درگيري ذهني راوي با اين موضوع، ديدن همسر فعلي ارسلان و عكس بي‌هوا انداختن راوي از او. در اين داستان مي‌توانيم ويزگي‌هاي مشتركي را بين ارسلان و راوي بيابيم. خواننده مي‌تواند پاره‌اي از واقعيت حال حاضر را در يك موقعيت زماني پيشين يافت كند.
اين‌طور به نظر مي‌رسد كه آسيب‌هايي وجودي ما در اثر گذشت زمان آشكار مي‌شوند. فرض كنيم واقعيت از طريق بازنمايي عكس‌ها نمايان مي‌شود.
در اين مواقع استعاره‌اي در زمان ديدن عكس‌ها به كار مي‌برند، به همين سبب مي‌توانيم به درك گذر زمان هم برسيم. «نمي‌دانم چرا از زن ارسلان از پشت پنجره عكس گرفته بودم. نمي‌دانم چرا ارسلان اسم زنش را به من نگفت. عكس‌ها هنوز پيش من است.»به عقيده بنيامين «هيچ چيز گذشته هميشه از بين نمي‌رود و نشانه‌هاي آن را مي‌توان در زمان حال بازيافت.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون