دو كتاب تازه نشر مرواريد
ماهيها هميشه بيدارند
«از ما نيست» و «ماهيها هميشه بيدارند» دو كتابي هستند كه به تازگي از سوي نشر «مرواريد» منتشر شدهاند و در قفسه كتابفروشيها قرار گرفتهاند.
«از ما نيست» نام كتابي است نوشته علي ديزايي كه زندگي مستند يك افسر پليس است. روايت زندگي پليسي كه توسط روساي خود به الد بيلي- دادگاه مركزي كيفري لندن- كشيده شد و دو سال نيم تلاش كرد تا خود را نجات دهد.
علي ديزايي، نويسنده اين كتاب به سال 1961 در ايران زاده شد و در سال 1972 به بريتانيا آمد. بعدها در رشته حقوق درس خواند و توانست نخستين افسر مهاجر انگليس شود. او به سال 1986 به نيروي پليس بريتانيا پيوست و در سال 1999 به پليس متروپليتن لندن منتقل شد. « از ما نيست» داستاني هيجانانگيز است و توسط كسي گفته شده كه همه حقيقت ماجراي ظهور و سقوط پليسهاي خودسر كه قصد تخريب ديزايي را داشتند، ميداند. او از تسليم شدن در برابر آنها سر باز زد. با دو بار تبرئه شدن در «الد بيلي» ـ دادگاه مركزي كيفري لندن ـ و بعد از يك تجسس و تحقيق هفت ميليون پوندي، حالا به كاري كه خيلي دوستش دارد، برگشته است: خدمت به عنوان يك افسر پليس وظيفهشناس.
كتاب « از ما نيست» با همراهي تيم فيليپس نوشته شده و با ترجمه نگار كريمي از سوي نشر «مرواريد» منتشر شده است. روي جلد اين كتاب نوشته شده: كتاب پر فروش سال در انگلستان.
آن گونه كه در توضيح پشت جلد كتاب آمده است، علي ديزايي، افسر مهاجر پليس در سال 2001 در پي اتهامات و دسيسههاي نژادي به دادگاه فراخوانده شد. پس از دو سال محاكمه وي ضوابط پليس بريتانيا را براي هميشه دگرگون كرد. روايت محاكمه او از پرشنوندهترين برنامههاي راديو بيبيسي به شمار ميآيد. «ماهيها هميشه بيدارند» نام كتابي است نوشته اري دلوكا كه با ترجمه غلامرضا امامي منتشر شده است.
اين كتاب كه كتاب پرفروش سال در ايتاليا بوده با جملهاي از نويسنده آغاز ميشود: «به هم شكلها و ارزشهاي زندگي دلبستهام. برف، توتفرنگي، شكوه، معدن، هماهنگي شمارهها، لبخندي اجباري... و دو پير عاشق...
و در ادامه پيش درآمدي به قلم مترجم آغاز ميشود كه درواقع به نوعي معرفي نويسنده ايتاليايي كتاب است: «اري دلوكا زاده ناپل است. به سال 1950 در اين بندر كهن رويايي، شهر پررمز و راز دريايي زاده شد. در 18 سالگي به رم رفت و در جواني به گروه چريكي «نبرد مدام» پيوست. از 20 سالگي به نوشتن پرداخت و به قول خودش براي گذران زندگي، قديميترين حرفه جهان را برگزيد: كارگري و بنايي كه انسان نيروي بدنش را به فروش ميرساند.»
اين نويسنده كه دلداده فرهنگ ما است، روزي گفت: « تصويري كه از ايران دارم، تصويري كودكانه و شگفت است؛ سرزميني كه قاليچههاي پرنده را با انگشتاني ماهر ميبافند تا بر فراز صحراهايش، از درياي خزر تا اقيانوس هند را بپيمايند.»
«ماهيها هميشه بيدارند» داستاني است بلند در 97 صفحه كه با اين جملات آغاز ميشود: « فقط يك بار به تو ميگويم.
همين يك بار هم زياد هست: قبل از اينكه طعمهاي را به قلاب بگذاري، دستهايت را با آب دريا بشوي. ماهي بويي را حس ميكند. طعمهاي را جدا كن كه برگرفته از زمين است. همانطور عمل كن كه فكر ميكني درست است، بدون اينكه منتظر بماني تا كسي آن را به تو بگويد. روي دريا مثل مدرسه نيست، هيچ معلمي وجود ندارد. تنها درياست و تو هستي. دريا نميآموزد، دريا به روش خودش عمل ميكند.»