مشكل « تمركز»
در كلانشهرها و پايتخت
ازسويي شهرهاي بزرگ ما امروز «خودرو» محور شدهاند درحالي كه در دنيا دقيقا عكس اين مساله در جريان است. يعني بهگونهاي عمل ميشود كه توسعه دوچرخه و پياده را تشويق ميكنند و به دنبال همان شهر «انسانمداري» هستند كه ما شعار آن را ميدهيم! واقعيت اين است كه ايجاد شهري انسانمدار هم باور ميخواهد و هم تخصص و تجربه و مشاركت و تنها با حرف و شعار اين امر ميسر نخواهد شد. به بيان سادهتر ما بايد به سمتي حركت كنيم كه نه فقط در تفرجگاهها كه حتي در بخشهاي مركزي شهر نيز به سمت توسعه مسيرهاي پيادهروي و دوچرخهسواري پيش برويم. البته اين امر نيز محقق نخواهد شد مگر با توسعه حملونقل عمومي و برخورداري از مترويي با قابليت جابهجايي بالاي مسافر و پوشش كامل و سرعتي بالا.
شهرداران آينده بايد فكري هم براي كنترل سفرهاي بيمورد درون شهري بكنند كه شايد سهلالوصولترين آنها استفاده از فناوريهاي نوين و هوشمند شدن شهرهاي ما باشد كه البته بسترهاي آنها نيز فراهم است. ما در انتخابات 96، شاهد بوديم كه بيش از 40 ميليون نفر از همشهريان ما، از طريق موبايلهاي خود از اينترنت استفاده ميكردند. اين رقم، پتانسيل عظيمي است كه بايد از آن استفاده كرد و تجاربي مشابه اسنپ را رقم زد تا بتوان گره كورترافيك را به خصوص در تهران باز كرد.
و بالاخره آنكه كلانشهرهاي ما، هم اينك در آستانه تغيير رويكردي جدي هستند. چرا كه مردم با راي خود در انتخابات شوراها ثابت كردند كه از وضعيت اداره شهر خود راضي نيستند. پس چه خوب است تا با توجه كارشناسي به چالشهاي شهري و استفاده از متخصصين كاربلد، از اين پشتوانه مردمي و از اين فرصت تاريخي براي حل مشكلات كلانشهرهايمان - و به ويژه تهران - كه به هيچ عنوان زيبنده ايران اسلامي نيست، استفاده كنيم و تهديدها را به فرصت و شهرهاي آشفتهامان را به كانونهايي ايمن و آرام براي زندگي هموطنان عزيزمان تبديل كنيم.