• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3892 -
  • ۱۳۹۶ سه شنبه ۷ شهريور

تحول اساسي در زيست سياسي ابراهيم يزدي

عليرضا علوي تبار فعال سياسي اصلاح‌طلب*

 


دكتر يزدي چهار ويژگي داشت كه او را از ديگر فعالان سياسي متمايز مي‌كرد و به او هويتي مشخص و متفاوت مي‌داد. او يك روشنفكر ديني، ميهن‌دوست مردم‌سالار، مبارز تشكيلاتي و اصلاح‌طلب بود. ابراهيم يزدي به اين معنا يك روشنفكر ديني بود كه سعي مي‌كرد تا تفسير و تعبيري مدرن از دين داشته باشد. به تعبيري با دين‌دارانه زندگي كردن در دنياي جديد و با دانش و ارزش‌هاي دنياي جديد سازگار باشد. ايشان را نمي‌توان جزو دينداران و دين‌شناسان سنتي قرار داد. به همين دليل هم بود كه جذب نوع دين‌شناسي مهندس بازرگان شده بود. او همچنين ميهن‌دوست مردم‌سالار بود. جريان ملي‌گرا در ايران طيف وسيعي است كه در يك سر آن ناسيوناليسم رمانتيك قرار دارد و سر ديگر آن ميهن‌دوستي دموكراتيك. ناسيوناليست‌هاي رمانتيك، ايران قبل از اسلام را مورد تاكيد قرار مي‌دهند. آنها نسبت به اقوام اقليتي كه در ايران زندگي مي‌كنند نگاه همدلانه‌اي ندارند و به نوعي هم با توسعه آمرانه پيوند مي‌خورند و نوسازي از بالا را در دستور كار قرار مي‌دهند ولي كساني كه ميهن‌دوست دموكراتيك هستند كه نمادش در تاريخ معاصر ايران دكتر مصدق است، معمولا با دموكراسي خيلي سازگار هستند و به هيچ‌وجه نگاه تحقيرآميز يا تبعيض‌آميزي نسبت به اقليت‌هاي قومي داخل كشور ندارند. به لحاظ فكري دكتر يزدي جزو ميهن‌دوستان مردم‌سالار محسوب مي‌شود. او همچنين يك مبارز تشيلاتي بوده، يعني فعاليت سياسي مي‌كرد ولي در عين حال كاملا منضبط و در چاچوب كار تشكيلاتي فعاليت مي‌كرد و تابع نظر جمع بود. دكتر يزدي فردي با توانايي‌هاي سازماندهي بالا بود. در نهايت اينكه مي‌توان او را اصلاح‌طلب ناميد. در واقع به دنبال روش‌ها و شيوه‌هاي مسالمت‌آميز تغيير سياسي بود. او از تغييرات ناگهاني استقبال نمي‌كرد. اين ويژگي‌هاي او سبب مي‌شود كه دكتر يزدي چهره‌اي متمايز پيدا كند.
در زندگي سياسي دكتر يزدي شاهد يك تحول مهم و اساسي هستيم. او در سال‌هاي پيش از انقلاب و اوايل آن معتقد به روش‌هاي انقلابي براي تغييرات بود اما بعد از آن كم‌كم به روش‌هاي اصلاح‌طلبانه براي ايجاد تغييرات در كشور باور پيدا مي‌كند. مهم‌ترين تحول فكري او انتقال از روش انقلابي به اصلاح‌طلبانه بوده است. اين مساله حاصل يك جمع‌بندي و تجربه در زندگي سياسي او بوده است. نيروهاي سياسي فعالي كه پيش از انقلاب از روش‌هاي انقلابي استفاده مي‌كردند، بعد از انقلاب با واقعيتي مواجه شدند. مشكلي كه استفاده از خشونت به عنوان ابزار براي ايجاد تغييرات اجتماعي ايجاد مي‌كند، مورد توجه‌شان قرار گرفت. انقلابيون معمولا فكر مي‌كنند كه مي‌توان از خشونت به عنوان ابزار براي ايجاد تغييرات استفاده كرد اما در عمل متوجه مي‌شوند خشونت بعد از مدتي از حالت ابزاري خارج مي‌شود و به صورت هدف درمي‌آيد. همچنين انقلابيون تصور مي‌كنند، جامعه مومي در دست انسان‌ها است. يعني به هر شكلي كه دل‌شان بخواهد مي‌توانند آن را تغيير دهند ولي در عمل وقتي سعي مي‌كنند جامعه را تغيير دهند، متوجه مي‌شوند جامعه از قواعد و قوانين خاص خود تبعيت مي‌كند و اين طور نيست كه هر طور اراده كنيم، بتوانيم به آن شكل دهيم. خطر تبديل شدن خشونت از ابزار به هدف و ناممكن بودن تغيير دلخواه در جامعه باعث مي‌شود كه انقلابيون به تدريج به سمت روش‌هاي اصلاح‌طلبانه بروند. دكتر يزدي فرد باهوشي بود. بعد از انقلاب شديد‌ترين شكل‌هاي خشونت را در قالب جنگ عراق و جنگ داخلي و ترور تجربه كرديم. اينها باعث شده بود كه دكتر يزدي به اين جمع‌بندي برسد كه بهترين روش اصلاح‌طلبانه است.
افرادي چون دكتر يزدي به دليل نقش فعالي كه در ايجاد انقلاب و نظام داشتند دلبستگي به مجموعه نظام داشتند اما علت تحول در زندگي سياسي ابراهيم يزدي از روش‌هاي انقلابي به روش‌هاي اصلاحي بيشتر به جمع‌بندي تجربه سال‌هاي بعد از انقلاب باز مي‌گردد؛ شاهد بوديم كه استفاده از خشونت هم لطمات جبران‌ناپذيري به مخالفان و منتقدان زد و هم اختلافاتي ساختاري در حكومت بعد از انقلاب ايجاد كرد. كسي كه شاهد اين مسائل باشد نمي‌تواند باز هم از روش‌هاي انقلابي براي ايجاد دگرگوني دفاع كند. روش انقلابي مي‌خواهد يكباره همه‌چيز را تغيير دهد و همچنين همه‌چيز را به مساله سياست تقليل مي‌دهد. بعد از انقلاب شاهد هستيم كه جريان‌هاي ملي- مذهبي و نهضت آزادي كمتر بروز و ظهور دارند. علتش اين است كه اين جريانات همراه با جريان كلي‌تري يعني همان اصلاح‌طلبي و بهبودخواهي شده‌اند. در حال حاضر جريان وسيع‌تري شكل گرفته كه خيلي از جرياناتي كه قبلا با هم متفاوت و متمايز بوده‌اند، دربرمي‌گيرد و زير يك چتر مي‌آورد. جريان ملي- مذهبي آگاهانه پذيرفته كه در كنار يك جريان سراسري به نام اصلاح‌طلبي و بهبودخواهي حركت كند. علت آن نيز خواسته محوري اصلاحات است. اين خواسته محوري يك اصل اساسي داشت و آن هم تلاش متكي بر شهروندان ايراني براي گذار مسالمت‌آميز به مردم‌سالاري است. تمام جريانات ملي- مذهبي و نهضت آزادي هم اين مساله را به عنوان محور اصلي قبول دارند. وقتي يك جريان كلي اين پروژه را پيش مي‌برد، دليلي بر اينكه آنها خودشان را متمايز كنند، وجود ندارد. البته ايران در آستانه يك تحول از نظر سازماندهي سياسي است. من فكر مي‌كنم در سال‌هاي آينده ما اساسا نوعي سازماندهي جديد و تشكل‌يابي جديدي در ايران پيدا مي‌كنيم كه با گذشته تفاوت مي‌كند. در اين صورت خيلي از جريان‌هايي كه امروز وجود دارند ديگر به اين نام، نشان و پرچم كنوني ادامه نمي‌دهند و تحول اساسي پيدا مي‌كنند. به نظر مي‌رسد انتخاب جريان نهضت آزادي براي حل شدن در جريان اصلاح‌جويي در كشور آگاهانه و به دليل پذيرش محور اصلي جنبش اصلاحات و بهبودخواهي در كشور بوده است. اين مساله را نبايد به معناي نابودي يك جريان تعبير كرد، بلكه در قالب نوعي سازماندهي شدن مجدد و پيوستن به جبهه‌اي وسيع‌تر و كلي‌تر پنداشت.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون